در لیگ نوزدهم 37 دروازهبان درون دروازه 16 تیم ایستادند و 503 توپ هم از خط دروازهشان گذشت. از این جمع فقط 10 گلر بیش از 20 بازی را انجام دادند. در میان این 37 نفر پنج دروازهبان خارجی هم به چشم میآید که عملکرد قابل دفاعی نداشته و بیشترین گل خورده هم مربوط به یکی از آنها است (ماکسیم ویلیتایا-شاهین بوشهر). جالبتر اینکه فقط دو نفرشان در تمام بازیها حضور داشتند. سیدحسین حسینی از استقلال و پیام نیازمند از سپاهان. به همین بهانه با دکتر نیما نکیسا صحبت کردیم. دروازهبان سابق تیم ملی و پرسپولیس که سابقه بازی در اروپا را هم دارد. او بر این باور است که توجه اصولی به پرورش دروازهبان در کشور ما نمیشود و شکل و سبک خیلی از تمرینات هم ایراد دارد.
***
در فصلی که گذشت 37 دروازهبان به میدان رفتند. شما عملکرد آنها را به طور کلی چطور ارزیابی میکنید؟
من شرایط را نسبت به گذشته تا حدودی بهتر دیدم که این مهم نتیجه تصمیم اشتباهی بود که در فصول قبلی لیگ برتر مبنی بر ممانعت از ورود دروازهبانهای خارجی اتخاذ شده بود. تصمیمی که هیچ رفرنسی نداشت. یک مدتی این دروازهبانها را به لیگ یک فرستادند که مجدداً قانون تغییر کرد و همه این اشتباهات باعث نیمکتنشینی بسیاری از استعدادهای ما شد. اما با لغو این قانون شاهد بودیم که علیرضا بیرانوند به آنتورپ بلژیک رفت، سوشا راهی نروژ شد، حقیقی و مظاهری به شرایط خوبی رسیدند و در کنار آنها تداوم امیر عابدزاده را در پرتغال میبینیم. اما...
اما چه؟
من میخواهم بگویم حال که شما سوژه خوبی را مد نظر قرار دادهاید باید کارگروهی تشکیل شود و براساس همین آمارها مشخص کنند که آیا ممنوع بودن ورود دروازهبان خارجی خوب است یا نه. من یک پیشنهادی دارم و اینکه شما حساب کنید چند درصد از این دروازهبانهای موفق در چمن مصنوعی و چه تعدادشان در چمن طبیعی رشد و پرورش یافتهاند.
من فکر میکنم این بحث کاملاً علمی است.
بله. من دکتر آسیبشناس هستم و تدریس میکنم. بر اساس مبانی علمی میگویم که شما نمیتوانید بچههای در حال رشد را به چمن مصنوعی ببرید و انتظار ساختن دروازهبان خوب برای آینده را داشته باشید.
چطور؟
این دروازهبانها در سنین پایین وقتی در تمرینات به دفعات زمین میخورند و به مرور دچار آسیبدیدگی میشوند، مانع از قد کشیدنشان خواهد شد و هیچ فاجعهای بدتر از این نیست. در چمن مصنوعی شما نمیتوانید از دروازهبان بخواهید از شیرجه 50 سانتی به 80 سانتی برود یا با دست مخالف توپ را دفع کند. عضله بازیکن در این شرایط تقویت نمیشود. شما اکثر دروازهبانهای فعلی ما را ببینید انگار دروازهبان سالنی هستند چون به آنها اشتباه تمرین دادیم. شما نمیتوانید بیشتر از 5درصد دروازهبانها را پیدا کنید که از چمن مصنوعی به تیم ملی رسیدهاند.
چرا به این مسائل توجهی نمیشود؟
من یک مرتبه به فدراسیون گفتم که دپارتمان دروازهبانی تشکیل دهیم و حتی برای انجام تمام کارهایش قبول مسئولیت کردم و نمیدانم چرا فدراسیون نپذیرفت. اما خوشحالم که شما روی این موضوع انگشت گذاشتهاید و فرصتی شد تا در این باره صحبت کنیم. من خیلی علاقهمندم در حد سوادم به شما در این بخش کمک کنم.
ما به دفعات به این آمارها اشاره کردهایم اما اندک مربیانی به آن توجه داشتند و مدیران باشگاهها که شاید تعدادشان به انگشتان یک دست هم نرسد.
من درس خواندم، زحمت کشیدم و استاد دانشگاه شدم و خیلی خوب متوجهام که شما این فضا را ایجاد کردهاید تا خدمت به فوتبال کرده باشید. اما متأسفانه نوع تمرینات، نوع ضربه زدن، گام برداشتنها ایراد دارد و هرکسی مخالف ادعای من است میتوانم با او وارد بحث شوم. ما یک موضوعی داریم به نام بیومکانیک حرکتی که در آن مشخص میشود شکل تمرین هافبک با مهاجم فرق دارد. اصلاً نوع تمرین هافبک وسط با کناری متفاوت است. در حالی که میبینیم اینجا همه با هم سرد و گرم میکنند و به خاطر همین است که از دنیای فوتبال خیلی عقب هستیم.
این مباحث به زمان زیادی نیاز دارد که باید به مرور به آنها پرداخت. به عنوان سؤال آخر شما به فاصله فوتبال ما با دنیا اشاره کردید. میخواهم بدانم همان زمانی که به لیگ یونان رفتید این فاصله را چقدر دیدید؟
پاسخ شما را به شکل دیگری میدهم. من سال 98 به تیم کاوالای یونان رفتم که تیمی در حد آ.ا.ک، پاناتینایکو و المپیاکو نیست. پیراهن آن موقع را در دو رنگ سفید و آبی دارم که اگر الان ببینید حتماً میگویید امروز از تولیدی گرفتم. آن وقت شما پیراهن تیم ملی خودمان را با آن مقایسه کنید. من هنوز کتانی سال 98 را بعد از 22 سال میپوشم. متأسفانه تا ملاک برخی مربیان ما این باشد که به جای استخدام آسیبشناس دنبال انتخاب افرادی باشند که زیرآب خودشان را نزنند، شرایط فوتبال ما همین است. ما اینقدر که مربی پرورش دادیم آیا مدیر هم پرورش دادیم؟ شاید اصلاً خیلی از فوتبالیستها در آینده بخواهند مدیر شوند چرا هیچ کلاسی برای آنها دایر نمیشود.