ما بهجای شما عذرخواهی میکنیم!

قصه مربیگری استقلال و یافتن جانشین محمود فکری ظاهراً با انتخاب فرهاد مجیدی ختم به خیر شد اما آنچه در 48 ساعت گذشته اتفاق افتاد، نمایی واضح از ناکارآمدی و نابلدی هیأتمدیره استقلال در فرآیند انتخاب مربی بود.
اولین ایرادی که به مدیران باشگاه استقلال وارد است، چابک نبودن در تصمیمگیری است. از ساعت 17 روز دوشنبه مشخص بود محمود فکری دیگر آیندهای در استقلال ندارد و باید هرچه سریعتر پروسه جایگزینی انجام شود اما تا 48 ساعت بعد، هرچه بود مذاکرات کشدار و کمثمری بود که بهسادگی میشد آنها را در چند ساعت فشردهسازی کرد. اگر این اتفاق در فصل تعطیلات رخ میداد، این استدلال پذیرفتنی بود که هیأتمدیره قصد دارد همه جوانب را بررسی کند اما در شرایطی که بازیهای لیگ از همیشه فشردهتر است و استقلال باید پسفردا یکی از بازیهای 6 امتیازی را مقابل فولاد خوزستان برگزار کند، این همه تأخیر و تعلل هیچ توجیهی نداشت. در این مدت دو جلسه تمرینی استقلال از دست رفت و زمان ارزشمندتر از طلا، صرف مذاکرات بیحاصل شد.
نکته دیگری که مدیران استقلال باید پاسخگو باشند، آن است که چطور و با چه مکانیسمی ساکت الهامی حتی روی کاغذ بهعنوان گزینه سرمربیگری استقلال مطرح میشود؟ الهامی از آن دسته مربیانی است که اهل مطالعه است و به یاد گرفتن علاقه دارد، جریان فوتبال روز دنیا را هم بهدقت دنبال میکند اما تبدیل شدن او به گزینه سرمربیگری استقلال آن هم با تجربه نیمفصل مربیگری در تراکتور، عجیب و باورنکردنی بود. ساکت الهامی لیگ نوزدهم را با دستیاری رسول خطیبی در ماشینسازی آغاز کرد و با عصبانیت غیرقابل کنترلش در فینال جام حذفی، 6 ماه محروم شد. آیا نیمکت مربیگری در استقلال تا این اندازه قابل دسترس شده؟ اینجاست که باید گفت ما بهجای شما از همه هواداران استقلال عذرخواهی میکنیم که حتی در جریان انتخاب مربی، این همه تنش و حرف و حدیث ایجاد میکنید. مسأله فقط رزومه و سابقه نیست. گاهی اوقات مدیرانی از روی شناخت و تحلیل و البته با اندکی ریسک به این نتیجه میرسند که هانسی فلیک در 54سالگی و بعد از سالها دستیاری، لیاقت آن را دارد که نفر اول نیمکت بایرنمونیخ باشد اما در باشگاه استقلال، آنچه کمترین اهمیت را دارد، قدرت «تحلیل» است.
فرهاد مجیدی سرمربی استقلال شده و امروز کار خود را با تیم آغاز میکند اما روندی که مدیران باشگاه در فرآیند انتخاب سرمربی اتخاذ کردند، بهعنوان نقطهای تاریک در کارنامه مدیریتی آنها باقی میماند. واقعیت آن است که از چند هفته پیش مشخص بود فکری تا پایان فصل سرمربی استقلال نخواهد بود و دیر یا زود از این پست کنار خواهد رفت. این همان فرصتی بود که مدیران باید برای انتخاب جانشین از آن استفاده میکردند اما کاملاً روشن است که در این بازه زمانی، هیچ بحث و بررسی خاصی صورت نگرفته و مدیران استقلال با پیروی از منطق «چو فردا شود، فکر فردا کنیم» تازه بعد از به پایان رسیدن دوره فکری و همکارانش، به این فکر افتادهاند که چطور و از کجا جانشین انتخاب کنند.
همه اینها در مقیاسی بزرگتر، نشانههای روشنی از درگیر بودن فوتبال ایران با روزمرگی است. صحبت از برنامههای بلندمدت، صرفاً در حد حرف باقی میماند. در افق دید مدیران فوتبالی معمولاً آیندهای در کار نیست؛ هرچه هست، همین امروز است و بس.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.