سرمربیانی که مدیرند!

ایران ورزشی: تغییر مکرر مسئولیت کادرفنی و جابهجایی ادواری سرمربیان تیمهای لیگ برتری مخصوصاً طی 2 فصل اخیر مسابقات، بدعت غلطی بود که با سهلانگاری مسئولان فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ تبدیل به رویهای روتین شده و مسیر آماتوریسم فوتبال ایران را تسهیل میکند. لیگ نوزدهم در شرایطی به اتمام رسید که برخی تیمها حتی 5 مربی مختلف را طی تنها 30 بازی به نیمکت خود دیدند و نرخ ثبات در رختکن اعدادی طعنهآمیز را در انتهای فصل نشان میداد. همان روند مریض و همان رویه منفعل به لیگ بیستم هم تسری یافته تا البته اینبار با کمیتی کاهش یافتهتر، باز هم خبری از فاکتور ثبات بر نیمکتها نباشد.
تغییر کادرفنی در 7 تیم طی برگزاری تنها 15 هفته از رقابتهای لیگ برتر نشان دهنده آن است که فقدان نگرش حرفهای و رعایت حداقل الزامهای مدیریتی تا چه حد در مغز استخوان فوتبال ما نفوذ داشته و توانسته میزان تخریب بالایی هم از خود برجای بگذارد. مربیان فوتبال تنها بهشرطی امکان پیوستن به یک تیم جدید را دارند که قرارداد مکتوب و معتبری را امضا کنند اما همان مربیان تنها با یک پیامک میتوانند تمام وعدهها و وعیدهای خود را زیرپا گذاشته و به طمع پیشنهاد مالی بهتر، راهی یک تیم دیگر شوند. ترسیم چنین باگ و حفرهای تنها از دست توانمند مدیران و مسئولان عالیرتبه فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ برمیآمد که به نحو احسن اجرایی شده و خرخره فوتبال باشگاهی کشور را میجود.
رعایت آداب بدوی عقد، فسخ و یا اقاله قراردادهای رسمی از پیششرطهای حضور در یک فضای حرفهای است که متأسفانه مدتهاست در فوتبال ما رعایت نمیشود. مشخص نیست در توافقهای دوطرفه بین اعضای کادرفنی و باشگاه چه بندهایی گنجانده میشوند که در اواسط فصل جای کارفرما و پرسنل 180 درجه تغییر کرده و به یکباره سرمربی میتواند اختیاراتی بیشتر از سایر اعضای هیأتمدیره هم داشته باشد. با ادامه چنین نگرشی قطعاً فوتبال باشگاهی در سراشیبی تندی قرار خواهد گرفت، درهای بهسمت مرگ حرفهایگری و عادیسازی رویههای غلط.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.