رشد معکوس احسان حدادی

از همان پیکارهای اخیر لیگ دوومیدانی کشور که احسان حدادی به رکوردی 57 متری اکتفا کرد و به رتبه دومی رضایت داد، مشخص شد که او در المپیک توکیو کارهای نخواهد شد. شاید هم تعبیر صحیحتر این باشد که بگوییم از همان سالهای 2014 و 2015 آمار و نمایشهایی که در آن زمانها از این پرتابگر نامآشنای دیسک مشاهده شد، قطعی گشت که او نه در مسیری صعودی بلکه در یک راه نزولی طی طریق میکند.
به گزارش ایران ورزشی؛از همان پیکارهای اخیر لیگ دوومیدانی کشور که احسان حدادی به رکوردی 57 متری اکتفا کرد و به رتبه دومی رضایت داد، مشخص شد که او در المپیک توکیو کارهای نخواهد شد. شاید هم تعبیر صحیحتر این باشد که بگوییم از همان سالهای 2014 و 2015 آمار و نمایشهایی که در آن زمانها از این پرتابگر نامآشنای دیسک مشاهده شد، قطعی گشت که او نه در مسیری صعودی بلکه در یک راه نزولی طی طریق میکند.
اوج بالندگی حدادی در سالهای 2008 تا 2013 رؤیت شد که بالاترین نقطه آن کسب مدال نقره پرتاب دیسک المپیک 2012 بود که در شهر لندن برگزار شد. این نه تنها اولین و تنها مدال حاصله ایران در ورزش دوومیدانی در تاریخ شرکتمان در این مسابقات بوده، بلکه میتوانست تبدیل به احسن هم بشود، زیرا حدادی در بهترین مقطع عمرش در آن روز خاص در لندن دیسک را 15/68 متر دورتر انداخت و فقط پرتاب پنجم (و ماقبل آخر) ورزشکار مشهور آلمانی بود که از این حدنصاب فراتر رفت و طلای حدادی را به نقره تبدیل و مرد ژرمن را قهرمان المپیک کرد.
رویدادهایی از این دست همیشه یک پایه و دلیل قرار میگیرد تا ورزشکار حائز موفقیت از یک پله به پلهای بالاتر برود و هر سال قدمی به جلو بردارد اما حدادی مسیری برعکس را طی کرد. او که در «پکن 2008» اولین حضور المپیکیاش را تجربه کرد و با کسب مدال طلای ماده تخصصیاش در بازیهای آسیایی 2006 قطر و 2010 گوانگژو روحیه بهتری را به دست آورده و در المپیک لندن سر به آسمان ساییده بود، به جای استفاده از مشاوران خوب به قصد تأمین آیندهای روشنتر برای خود شروع به طراحی انفرادی و کسب این امتیاز و آن امتیاز از فدراسیون دوومیدانی و سران ورزش کرد. او دائماً مربی خارجی میگرفت و چند بار هم آنها را عوض کرد و هر مرتبه هم تأکید میشد که ادامه پیشرفت فنی او منوط به رویکرد به مربیان باکلاستر است. به این ترتیب از یک مربی اهل لیتوانی در اوایل و اواسط دهه 2010 گرفته تا استخدام مک ویلکینز آمریکایی در سه سال اخیر حدادی تقریباً هر مربیاش که صلاح دید و برگزید و به هر مکان و هر چیز که روی آورد، در نیل به آنها موفق بود. حدادی نه تنها بودجه دلاری استفاده از مربیان خارجی را از نهادهای ورزشی ایران که او را تنها امید حقیقی دوومیدانی کشور برای درخشش مجدد در المپیک میدانستند دریافت میکرد، بلکه هر موقع که صلاح میدید به اروپا و آمریکا میرفت و اردویی را برپا میداشت و چند ماهی در آنجا تمرین میکرد. فدراسیون دوومیدانی برای چند ملیپوش دیگر هم این تمهیدات را فراهم کرد اما طول مدت استخدام مربیان خارجی آنها و هزینههای این کار و سایر مخارج ایجاد شده توسط این ورزشکاران بسیار کمتر از حدادی میشد زیرا همانطور که پیشتر گفته شد، آنها هرگز صاحب همان شانسی برای موفقیت در المپیک نبودند که حدادی صاحب آن نشان میداد.
بدی این تبعیض فقط در نفس تبعیض نبود، زیرا به هر حال حدادی در گذشته ظرفیتهایی را داشت که در سایر ملیپوشان ما مشاهده نمیشد اما آن روند سبب میشد سایر اعضای شاخص تیم ملی دوومیدانی هرگز به سطحی از تمرین و آموزش نرسند که برای رسیدن به نتایج مورد نظر بدان نیاز بود. فدراسیونهای دوومیدانی ایران چه در دوره مدیریت مجید کیهانی و چه قبل و بعد از وی هرگز به این نکته استناد و تأکید نکردند که اگر این همه اردو و مربی خارجی برای پیشرفت و توفیق حدادی الزامی است، پس چرا نتایج او رو به افول دارد و چنانچه همه چیزهایی که حدادی میطلبد، واقعاً برای او مفید است، به چه سبب وی از 2014 به بعد فقط در بازیهای آسیایی و مسابقههای قهرمانی آسیا به موفقیت رسیده و در سایر جاها مرغوبترین مدالهای پرتاب دیسک را نبرده است.
نپرسیدن این سؤال الزامی و بدیهی موجب حذف قاطعانه حدادی از المپیک 2016 ریودوژانیرو و تکرار قاطعانهتر آن در المپیک یک سال به تأخیر افتاده توکیو در روز جمعه 8 مرداد شد و ناکامی تازه شدیدترین شکل خود را داشت زیرا حدادی اینبار از 58 متر فراتر نرفت. اگر بخواهیم نگاهی واقعبینانهتر به موضوع بیندازیم، حدادی به خاطر نداشتن سیاستگذاریهای درست حتی در سال 2012 نیز خود را چنان فرسوده کرده بود که میتوانست در آنجا هم برایش ناکامیساز باشد.
حدادی شخصاً اعتراف کرده است که کسی وجود نداشته که از المپیک 2012 به بعد او و کارهایش را مدیریت کند و اشتباهاتش را بزداید و به او نظم و ایده و برنامه بدهد اما حقیقت امر این است که او به قدری تکرو و متمرکز بر برنامههای آمادهسازی خویش است که در 9 سال اخیر فقط بودجه و کمک نقدی از این و آن میخواست تا صرف کارهایی کند که به گمان او برای رسیدن به اوج لازم بود.
محصول اصلی و بزرگ این تکنگریها و قبول نداشتن اصل مشاوره و عدم برنامهریزی صحیح برای کسب موفقیت در المپیک، رسیدن به چاه بزرگ «توکیو» است. آنجا که حدادی بعد از حذف شدن در همان مرحله اول شروع به اشک ریختن کرد و گفت وقتی به المپیک آخرتان میرسید، باید هم گریه کنید. با این حال او دقایقی بعد با فراموشی آنچه که گفته بود، تأکید کرد در تدارک شرکت در بازیهای آسیایی 2022 چین و کسب ششمین طلایش در آنجا است و المپیک را یک میدان تدارکاتی برای این بازیها تلقی کرده است!
شاید حدادی یک سال بعد در آنجا به چنین هدفی برسد اما حتی اول شدن در آسیا هم با حدنصابی کمتر از 63 و 64 متر امکانپذیر نیست و حدادی اگر در شکل و فرم و روالی طی طریق کند که در سالهای اخیر و بهویژه سال گذشته دیدهایم، برای نیل به چنین رکوردی هم مشکلاتی اساسی خواهد داشت.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.