ایستادگی روحی یحیی محل مناقشه و تردید

وصال روحانی / تا به حال هرگز اتفاق نیفتاده که یحیی گلمحمدی تیمی را که در ابتدای فصل تحویل گرفته، در پایان فصل به قهرمانی لیگ برساند و فصل پیش هم که او سرانجام به این عنوان دست یافت، تیم پرسپولیس را از شروع فصل در اختیار نداشت و تنها پس از پایان نیم فصل اول و از شروع نیم فصل دوم (و به واقع از هفته هفدهم) در دست گرفت. این هم نکتهای مهم و غیر قابل اغماض است که سرخها تیمی سامان یافته و قوی و دارای قابلیتهای متعدد بودند. داشتن یک تیم آماده و پر مهره که با وجود تعطیلی کرونایی و چهار ماهه لیگ و خوردن ضربههای سنگین از این بابت همچنان مشتاق و قوی بود و وضعیت نامناسب سایر مدعیان قهرمانی و امتیازاتی که هر هفته از دست میدادند، سبب شد قرمزها فاصله را هر هفته با سایر تیمها افزایش بدهند تا اینکه سرانجام چهار هفته به پایان رقابتها کار را تمام و قهرمانیشان را حتمی کنند.
کلاه خوشرفتارها پس معرکه است!
امروز این سؤال بر سر زبانها است که اگر یحیی از همان شروع فصل پرسپولیس را که هم پیشتر تیم بسیار خوبی بود و هم با جذب پنج مهره تازه قویتر هم شده است، هدایت و وارد صحنه لیگ کند، آیا این توانایی را دارد که آنها را به یک قهرمانی تازه نائل سازد. منظور از توانایی نه لزوماً «قدرت فنی» بلکه «ایستادگی روحی» است و وقتی میگوییم مقاومت روحی، منظورمان داشتن استحکام درونی و قدرت ذاتی و باطنیای است که اگر مربیان نداشته باشند، حتی در صورت بهرهگیری از یک دنیا فن و مهارت فردی و گروهی قادر به کسب موفقیتهای دیرپا نیستند. حتی در سایر کشورها نیز هرگز یک مربی، بزرگ و پایدار و درازمدت موفق نمیشود مگر اینکه قدرت روحی و استحکام فکری و ذهنی لازم را داشته باشد. روحش لطیف و درونش شکننده نباشد، با هر رویداد منفی و حرف دروغی مکدر نشود و آنقدر دنیا دیده و محکم و بدون لغزش باشد که حتی در سختترین روزها در مواجهه با قلدرترین حریفان و مقاومترین مربیان کم نیاورد و به اندازه آنان و حتی بیشتر از آنها نیرو و استقامت درونی داشته باشد و اگر حمل بر حرمتشکنی و تبلیغ امور بد نشود، چنان قلدر و مقتدر و آهنین باشد که از هیچ عامل بدکردار بازدارندهای هم نهراسد و حتی از آن عامل هم بدکردارتر باشد و اینها بخصوص برای فوتبال ما صدق میکند که اگر مربیانش تندخو و بددهان و زورگو نباشند، کلاهشان پس معرکه است!
سلاحهای ناکافی
استعفای دو روز پیش یحیی گلمحمدی از هدایت پرسپولیس که البته به بعد از اتمام مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا موکول شده، نشانه و محصولی از همسو نبودن دو عامل فوق و شنا کردن یحیی در مسیری خلاف جریان آب در فوتبال ما است. او به جای قدرتمندتر کردن درونش و گرفتن یک موقعیت قویتر و بیرحمتر در برخوردهای بیرونیاش، تصریح کرده است که چون سران باشگاه به زعم وی دروغ میگویند، قادر به ادامه حضور در این تیم نیست و قصد رفتن دارد. یحیی در تمامی این سالها و هنگامی که هدایت صباباتری و ذوبآهن و نفت را هم برعهده داشت، از همین خصلتها بهره میبرد و در شهر خودرو نیز همینقدر شکننده ظاهر میشد. او البته این تیم مشهدی را هم در جمع پنج تیم نخست لیگ جای داده بود اما هرگز از سلاح قدرتمند روحی و ایستادگی درونی بهرهمند نبود و کادر فنیاش و توانایی او در استفاده درست از قابلیتهای فردی و توانایی گروهی تیمش بود که شهر خودرو را به جایگاهی رساند که آسیایی هم شد.
اینها فقط قهر و ناز است؟!
با این اوصاف، پرسپولیس میتواند از خود بپرسد که آیا یحیی با چنین روحیات شکنندهای گزینهای مناسب برای هدایت این تیم در درازمدت است یا به نفع باشگاه هم هست که در نهایت به سرمربیای فکر کند که از درون محکم و از بیرون هم پرقدرت باشد و اگر مثل برانکو ایوانکوویچ اضافه بر این خصلتها به لحاظ فنی نیز عالی بود، چه بهتر. اینها سؤالات و مواردی است که در فاصله کمی تا شروع لیگ بیستم در برخی اذهان رژه میرود و هنوز هم اطمینانی در دست نیست که یحیی با این روحیه ظریف و سست و شکنندهاش مردی باشد که بتواند یک تیم پر مسئولیت و پر حاشیه را از روز ابتدا تا شب انتهایی مسابقات از گردنهها و تنگناهای متعدد عبور بدهد و بر تارک لیگ بنشاند و شاید خود او هم پاسخ این سؤال را نداند. هرچند محتملترین فرضیه و قابل باورترین اتفاق این است که یحیی قضیه استعفایش را با این هدف مطرح کرده باشد که امتیازات تازهای را برای خود و تیمش بگیرد و قهر و ناز او نه برای یک رفتن واقعی بلکه وادار کردن سران سرخ به قبول هر چه بیشتر شرایط و درخواستها و ارزش وجودیاش باشد و طبق این فرضیه، او تهدیدش را عملی نمیکند و هر نتیجهای هم که در لیگ قهرمانان قاره حاصل آید، او در جمع سرخها ماندنی است.
کپی
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.