دراگان اسکوچیچ سرمربی ایران است نه کیروش و برانکو!

شهریور 1395 ورزشگاه آزادی بودم. اولین بازی ایران در مسیر نهایی منتهی به جام جهانی 2018 روسیه. قطر به تهران آمده بود. تیم ملی با ترکیب علیرضا بیرانوند، سیدجلال حسینی، پژمان منتطری، احسان حاجیصفی، رامین رضاییان، آندرانیک تیموریان، سعید عزت اللهی، اشکان دژاگه، علیرضا جهانبخش، مهدی طارمی و سردار آزمون مقابل حریف ایستاد.
ایران ورزشی/شهریور 1395 ورزشگاه آزادی بودم. اولین بازی ایران در مسیر نهایی منتهی به جام جهانی 2018 روسیه. قطر به تهران آمده بود. تیم ملی با ترکیب علیرضا بیرانوند، سیدجلال حسینی، پژمان منتطری، احسان حاجیصفی، رامین رضاییان، آندرانیک تیموریان، سعید عزت اللهی، اشکان دژاگه، علیرضا جهانبخش، مهدی طارمی و سردار آزمون مقابل حریف ایستاد. در حالی که ورزشگاه لبریز از هوادار بود نتوانستیم تا آخرین دقیقه بازی گل بزنیم. قطر کرنرهای بیشتری زد، بازیکنان این تیم پاسهای بیشتر و دقیقتری به هم دادند، نصف ما خطا کردند و ما سه کارت گرفتیم، چند موقعیت خطرناک خلق کردند و ... اما در حالی که بازی داشت با نتیجه مساوی تمام میشد «امین لکومته» دروازهبان این تیم توپ را به کریم انصاریفرد کوبید، توپ به گوچی رسید و گل... چند دقیقه بعد علیرضا جهانبخش یک سوپر گل زد تا بازی را 2-0 ببریم. سایت ورزش سه تیتر زد: «خدا دوستمان داشت!»
الان کسی آن جزئیات یادش نمیآید. به نظر در یک بازی مسلط 2-0 قطر را در هم شکستیم. خیلی از اتفاقات در گذر زمان همین شکل را پیدا میکنند. دیشب وقتی تیم ملی در ورزشگاه آزادی در اولین دیدار جام جهانی 2022 مقابل سوریه ایستاد یاد شهریور 95 افتادم. بازی گره خورده بود و سوریه منسجم دفاع میکرد ولی با تک گل علیرضا جهانبخش پیروز شدیم. گلی که انگار «خدا دوستمان داشت» که به ثمر رسید. کم رمق بازی کردیم و شانس گلهای اندکی ساختیم. مقایسه سوریه امسال و قطر پنج سال پیش شاید از اساس غلط باشد اما آیا جزئیات در گذر زمان مهم هستند؟
این تیم ملی در شرایطی به مصاف حریف رفت که سرمربی و مربی تیم یعنی دراگان و هاشمیان به دلیل مثبت شدن تست کرونا از هتل به صورت کنترل راه دور تیم را هدایت میکردند. مربی دروازهبانها هم کرونا گرفت. خبری از تماشاگر در ورزشگاه نبود. لژیونرها خیلی دیر به تیم پیوستند و حتی تعداد جلسات تمرینی بدون سرمربی به پنج جلسه نرسید، بازیکنان داخلی سرگرم قرارداد و پیشنهادهای پایان فصل هستند، سردار آزمون دو کارته بود، میلاد سرلک مصدوم شد، عادل حردانی برای اولین بار در ترکیب قرار گرفت، کرونا کشور را در خودش فشرده است و ... بُردیم ولی نقدها بیوقفه ادامه دارد. بعضی از این نقدها ریشه در حُب کیروش و برانکو دارد. اولی دیگر سرمربی نیست و دومی به عنوان سرمربی تیم ملی عمان موفق شد ژاپن را با یک گل شکست دهد! نتیجهای به شدت غافلگیرکننده که البته هیچ تأثیری بر مسیر منتهی به قطر برای ما ندارد ولی ابزار خوبی برای حمله شده است.
برخی از حامیان این دو سرمربی که هنگام اقامت در ایران تیمهای بسیار قابل احترامی ساختند و انکار کیفیت آنها خامی محض است بیتوجه به جزئیاتی که گفته شد بازی تیم ملی را به شدت نقد میکنند. البته که این مسابقه چنگی به دل نزد اما به عنوان اولین بازی که تیم در آن سه امتیاز کسب کرد و در صدر جدول گروه ایستاد این همه باید شماتت شود؟ دراگان اسکوچیچ حتی با پیروزی 100 درصدی در 8 مسابقه (از جمله مقابل عراق و بحرین در خارج از خانه) کماکان به عنوان یک مربی ضعیف از سوی این عده قضاوت میشود. موفقیتهای تیم به گذشته و البته درخشش بازیکنان ربط داده میشود. او مرد بدشانسی است یا میداند نشستن روی نیمکت تیم ملی ایران یک هدیه بسیار بزرگ است؟ هر شکست و تساوی احتمالی تیم ملی به ناکامی او ربط داده میشود و هر موفقیت به کیفیت ستارهها. واقعاً اینطور است یا باز هم گرفتار نگاه صفر و صد ایرانی شدهایم؟ امیدوار باشیم که روزی میرسد از این نگاههای مطلق دست بکشیم؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.