دژاووی تلـــخ

ایران ورزشی: آبیها نه برای کاری غیرممکن اما برای مأموریتی بهشدت دشوار به دبی رفتند؛ آن هم با ترکیبی ناقص.
سرافرازی در گروه مرگ و سرشکستگی در جنگ داخلی، سرنوشت تکراری آبیهای پایتخت در چند دوره اخیر لیگ قهرمانان آسیا است. سال گذشته، در دوران وینفرد شفر و در فصلی که استقلال برای آخرین بار در تاریخ خود به قهرمانی لیگ رسید، استقلال پشت غولهای آسیا را به خاک مالید اما در بزنگاه پیشفصل، تغییرات گسترده و ناخواسته در بدنه تیم به اتحاد ایجاد شده در تیم لطمه زدند و مؤثرتر از خرجهای هنگفت رقبای ثروتمند چرخ حرکت آبیها را متوقف ساختند. در فاصله کمتر از یک هفته تا مقابله با الهلال عربستان نیز این دژاووی تلخ در حال تکرار در اردوی آبیهاست.
در مقابل الهلالی که با جذب موسی مارگا و متئوس پریرا و استخدام لئوناردو ژاردیم فرانسوی که سابقه صعود به نیمهنهایی چمپیونزلیگ با موناکو را در کارنامه خود دارد، استقلال از تیم منسجم سال گذشته خود دیاباته، میلیچ، نادری، اسماعیلی، ریگی و رشید مظاهری را از دست داده و مهدی قایدی نیز با اصرار مدیران باشگاه فروخته شده؛ بدون آن که سود فروش آن برای رفع بدهیهای ارزی باشگاه یا تقویت تیم در بازار نقلوانتقالات استفاده شود. وخامت اوضاع جایی ملموستر میشود که مدیران استقلال حتی در مصاحبههایشان بهندرت ابراز دلسوزی نسبت به شرایط باشگاه دارند و بیشتر روی توجیه جدایی این خیل ستارگان با بهانههایی نظیر قرار نداشتن در لیست سرمربی که صحت تمامی آنها رد شده تمرکز دارند.
ما تقابل هر نماینده ایرانی با رقیب خارجی در لیگ قهرمانان آسیا را همواره یک بازی ملی میپنداریم. به همین اندازه، چه از بازیکن و سرمربی و چه از مدیر، انتظار داریم به چنین دیدارهایی با دیدگاهی ویژه بنگرند. عدم عرق ملی از سوی مدیرانی که باعث و بانی وضع کنونی نماینده کشورمان آن هم در آستانه جدال با یک رقیب عربستانی شدهاند، به هیچ عنوان قابل توجیه نیست؛ به ویژه زمانی که سرمربی تیم از وعدههای بیسرانجام متعدد آنان پرده برمیدارد.
بیخبری از مدیرعامل حتی در وضعیت بیماری، وعدههای جذاب رئیس هیأت مدیره و بیخیالی صاحبمنصبان ساختمان سعادتآباد نسبت به آشفتگی اردوی آبیها و بحران مالی که ماههاست بر باشگاه سایه افکنده، نشان از بیبرنامگی آنان برای مقابله با الهلال و پیمودن راه بهسوی ستاره سوم را دارند. زمانی که عملکرد این مدیران با آرزوهای هواداران آبی اینچنین همخوانی ندارد، استعفا تنها ابزاری است که میتواند احترام این مدیران را در برابر هوادار به ستوهآمده حفظ کند.
تنها بخت پیروزی استقلال با شرایط کنونی، این است که هلالیها هنوز به سیستم ۴-۴-۲ مدنظر ژاردیم کاملاً خو نگرفتهاند و اردوی کنونی تیمملی عربستان نیز ملیپوشان متعدد آبیهای ریاض را از دسترس خارج کرده. البته، همین شرایط برای استقلال نیز صادق است؛ چرا که عارف آغاسی، جعفر سلمانی و زبیر نیکنفس نیز با حداقل جلسات تمرینی برای دیدار با الهلال آماده میشوند.
توسل به کلیدواژههای منسوخشدهای نظیر غیرت ایرانی اختلاف فاحش برنامهریزی دو تیم در سطح مدیریتی را جبران نمیکند. آبیها نه برای کاری غیرممکن اما برای مأموریتی بهشدت دشوار به دبی رفتند؛ آن هم با ترکیبی ناقص. امید بهخصوص در اردوگاهی که فرهاد مجیدی هدایتگر آن است، آخرین واژهای است که رنگ میبازد اما حتی یک پیروزی بزرگ روی این حقیقت سرپوش نمیگذارد که استقلال با مدیران کنونیاش امیدی به دستاوردهای بلندمدت نخواهد داشت.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.