تکرار اشتباه استراماچونی توسط مجیدی

موافقان با جذب یامگاه حتماً خواهند گفت برای تیمی که در اکثر فصول درگیر در سه جام است و هم باید برای لیگ داخلی و جام حذفی برنامهریزی کند و هم لیگ قهرمانان آسیا، داشتن سه بازیکن تقریباً همسطح برای هر پست نه تنها یک ایراد و به مثابه انباشت بیدلیل نیروها و نفرات نیست بلکه الزامی است که برای روزهای سخت به کار میآید.
ایران ورزشی - موافقان با جذب یامگاه حتماً خواهند گفت برای تیمی که در اکثر فصول درگیر در سه جام است و هم باید برای لیگ داخلی و جام حذفی برنامهریزی کند و هم لیگ قهرمانان آسیا، داشتن سه بازیکن تقریباً همسطح برای هر پست نه تنها یک ایراد و به مثابه انباشت بیدلیل نیروها و نفرات نیست بلکه الزامی است که برای روزهای سخت به کار میآید. الزامی که کمک میکند وقتی در جریان فصل یک یا دو بازیکن یک پست در تیمتان مصدوم و محروم باشند، از نفر سوم استفاده کنید و به این ترتیب در هیچ شرایطی دست خالی نمانید و دچار بحران و قحطی بازیکن در یک پست نشوید و برای هر چیزی آماده باشید. با این حال انباشت بازیکن در یک پست و احساس ضعف و فقر در برخی پستهای دیگر، خبر از عدم اعتدال و فقدان و نگاه عقلایی به مسأله خرید و فروشها و در امر استخدامها و جذب نیروها میدهد. همین حالا استقلال در دفاع وسط به رغم آسیبدیدگی طولانی مدت عارف غلامی صاحب نیروهای متعدد و کافی است و جذب عارف آغاسی بر سرمایههای موجود در این منطقه (شامل سیاوش یزدانی، محمدحسین مرادمند و سیدمحمد دانشگر) افزوده است اما اگر به پست پیستون چپ نگاه کنید، میبینید که ضعف و یک خلأ نسبی در این منطقه وجود دارد و اخبار دال بر قطع همکاری با بابک مرادی میتواند بر قحطی موجود در این زمینه بیفزاید. حتی در خط حمله هم به رغم جذب امین قاسمینژاد آبیها دچار نوعی بحران هستند و کمبود نیروهای برجسته را در این منطقه حس میکنند. این به سبب کوچ چندی پیش مهدی قایدی و شیخ دیاباته به تیمهای عربی خاورمیانه و عدم استخدام نیروهای قوی به حد کفایت برای جایگزینی آنها است و کسانی که آمدهاند این خلأ را پر کنند، شاید کیفیتی در این حد نداشته باشند.
انباشت نیروها در یک پست خاص و جذب یک خارجی به رغم وجود مهرههای خوب داخلی البته در استقلال اتفاقی بیسابقه نیست و همین دو سال پیش توسط آندرهآ استراماچونی سرمربی وقت و ایتالیایی این تیم پذیرفت و جالبتر اینکه برای همان پستی که اینک استقلال در آن احساس کمبود بازیکن میکند، در شروع لیگ نوزدهم به اصرار استراماچونی سران وقت استقلال مجبور به استخدام هرویه میلیچ مدافع چپ نفوذی کرواتی شدند که اگرچه پیشینهای قابل قبول و کیفیت مناسبی داشت اما برای پستی جذب شد که آبیها در همان زمان صاحب دو گزینه خوب در آن بودند، یکی از آنها میلاد زکیپور بود که با انرژی فراوان تمام سمت چپ را درمینوردید و هم در کارهای دفاعی خوب بود و هم در طراحی و اجرای حملات کم نمیآورد و دیگری آرمین سهرابیان که در همین زمینهها آنقدر موفق بود که حتی کارلوس کیروش سختگیر و نکتهسنج وی را دو سه بار به اردوهای ملی فراخواند و هرچند از وی به ندرت سود جست اما حتی انتخاب شدن از سوی این پرتغالی کمالطلب نیز نوعی افتخار محسوب میشد و هر کسی به آن نائل نمیآمد. نتیجه آن انتخاب عجیب و آوردن میلیچ به تهران دلسرد شدن زکیپور و سهرابیان و کوچ تدریجی آنها به سایر تیمها بود، زیرا فهمیدند هر چقدر هم تلاش کنند، به سختی میتوانند سرمربی وقت استقلال (و رهبر کنونی الغرافه قطر) را مجاب به استفاده وسیع از خود در ترکیب ثابت این تیم کنند. به این ترتیب سهرابیان سر از سایپا درآورد و زکیپور جذب گلگهر شد و در لیگ بیستم یکی از شاگردان امیر قلعهنویی بود.
بدتر از همه اینکه جانشینان استراماچونی به میلیچ کمکی نکردند و برعکس او را دائماً در شرایط سخت روحی قرار دادند و او آنقدر قهر کرد و رفت و سپس به تهران برگشت و آنگاه مجدداً رفت که نه روحیهای برای خودش باقی ماند و نه توان و اندیشهای برای مربیان استقلال (به تناوب محمود فکری و فرهاد مجیدی) تا بهترین عملکرد را برای این پست برقرار سازند. بدتر از همه اینکه با کوچ زکیپور و سهرابیان و با جدایی میلیچ استقلال واپسین هفتههای فصل گذشته را فقط با یک گزینه (بابک مرادی) در پیستون چپ سپری کرد و در طلیعه لیگ بیست و یکم اندوختههایش در این منطقه چندان بیشتر از گذشته نیست. این درست در شرایطی شکل گرفته که در پیستون راست هم غفوری و موسوی حاضرند و هم یامگا آمده تا در صورت امکان هر دوی آنان را کنار بزند و بازیکن فیکس این پست شود. حتی اگر این انباشت به خودی خود یک سیاستگذاری غیرعاقلانه باشد، وقتی در مقام مقایسه با کمبود چشمگیر نیروها در آن یکی پیستون (چپ) یک ضایعه آشکار جلوه میکند، باید پرسید که طراح این استخدامها کیست و چرا این کار را انجام داده است. اگر هم معتقد باشیم که گابریل پین دستیار ایتالیایی و جدید مجیدی با یامگا آشنایی قبلی داشته و توصیه کننده جذب وی و هموار کننده این راه بوده، باز باید پرسید آیا دیگرانی که میدانستند و میدانند استقلال نیرو به اندازه کافی در پست پیستون و بال راست دارد، نباید مجیدی و پین را متقاعد میکردند که گرد چنین انتقالی نچرخند و پولهای موجود و تلاش فردی و جمعیشان را صرف تقویت تیم در زمینههای دیگر و استخدام نفراتی تازه در سایر پستها کنند؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.