عبور از پل محبوبیت

اینکه جواد نکونام بهرغم داشتن پیشنهادهایی هدایت هیچ تیمی را در این فصل برعهده نگرفته، به این معنای مستقیم است که در انتظار اتفاقات تازه در باشگاه استقلال به سر میبرد. اگر اوضاع این تیم در ادامه فصل متزلزل شود، نکونام قاعدتاً گزینه نخست جایگزینی فرهاد مجیدی خواهد بود و در نتیجه فقط باید پرسید چنین اتفاقی کی از راه میرسد.
به گزارش ایران ورزشی؛ اینکه جواد نکونام بهرغم داشتن پیشنهادهایی هدایت هیچ تیمی را در این فصل برعهده نگرفته، به این معنای مستقیم است که در انتظار اتفاقات تازه در باشگاه استقلال به سر میبرد. اگر اوضاع این تیم در ادامه فصل متزلزل شود، نکونام قاعدتاً گزینه نخست جایگزینی فرهاد مجیدی خواهد بود و در نتیجه فقط باید پرسید چنین اتفاقی کی از راه میرسد.
از این منظر نباید تفاوت زیادی بین احمد مددی که تا سه ماه پیش مدیرعامل استقلال بود و مصطفی آجورلو که جای او را گرفته، قائل شد، هر دو نفر قطعاً به جایگزینی فوق فکر کرده و حتی اگر در این باب رودررو با نکونام حرف نزده باشند، اقدامات لازم را در ذهنشان طراحی کردهاند. شاید بین نحوه عملکرد این دو مدیر تفاوتهای زیادی وجود داشته باشد اما هر دو کوشیدهاند ابتدا از محبوبیت مجیدی نزد هواداران جوان آبیها پلی برای تثبیت خود بسازند و سپس در صورت ناکامی تیم با عبور از کنار نام سرمربی 45 ساله آبیها فردی دیگر را متصدی کارهای فنی تیم کنند. دوران 11 ماهه مدیریت مددی که با تنشهای زیادی همراه بود، برای انجام کار دوم فرصت نداد اما آجورلو که جنس مقاومتری دارد و با مصائب و سیاستهای فوتبال آشناتر است، بعد از برکناری احتمالی مجیدی با مشکلاتی مواجه نخواهد شد که مددی هم به آن فکر میکرد و به سبب هراس از عواقب آن دائماً دست به عصا حرکت میکرد و فقط در مصاحبهها اعتراف میکرد که سیاستهای مجیدی را نمیپسندد و آبش با او در یک جوی نمیرود. آجورلو برای محکم شدن اوضاع خودش و باشگاه ابتدا قرارداد مجیدی را به مدت سه سال تمدید کرد و سپس در اظهار نظری عجیب تصریح کرد که در همان شش هفته اول لیگ بیستویکم معلوم خواهد شد که استقلال چکاره است و در قوارههای قهرمانی هست یا خیر؟! این جمله به این معنای مستقیم است که اگر قوارههای فوق دیده نشد، مجیدی برکنار و مربی دیگری سکاندار خواهد شد و حتی اگر آجورلو این را نمیگفت، از آغاز هم مشخص بود که هیچ مربی در سطح جهان یک مصونیت سهساله ندارد و فقط نتایج و برد و باختهاست که مشخص میکند کدام مربی میماند و کدام میرود. هر آدم فوتبالی از این هم مطلع است که فقط براساس نتایج 6 هفته اول یک لیگ 30 هفتهای نمیتوان به حتم و یقین گفت که یک تیم مدعی قهرمانی هست یا خیر و در چنین قوارههایی میگنجد یا خیر. به واقع آجورلو با سلسله عملیات و اظهارات فوق هم جای پای خود را محکم کرد، هم مجیدی را از اقدام و مصاحبه علیه خود بازداشت و هم هشدار داد که برای هر تغییری در روش اداره تیم و مربیگری آن آمادگی دارد. فرضیه بسیاری از فوتبالدوستان و البته حس و ایدهای که چندان از واقعیت دور نیست، از این حکایت دارد که اگر چه محبوبیت مجیدی از اکثر گزینههای دیگر هدایت آبیها و بهویژه بین هواداران زیر 30 سال این تیم فزونتر است اما او بخش عظیمی از محبوبیتاش را طی سه مقطعی که سرمربی آبیها شده، به سبب ناکامیهای متعدد آنان و بدون جام و مقام ماندن از دست داده و اگر درصدی را بر این قضیه قائل باشیم، شاید اقبال عمومی نسبت به وی 40 تا 50 درصد کاهش یافته باشد. اگر این را پل عبور از محبوبیت برای مدیرانی تلقی کنیم که همیشه از محبوبیت مجیدی برای تقویت جایگاه خود سود جسته و پشت این محبوبیت پنهان شدهاند، امروز خطرات و نامرادیهای بسیار کمتری در انتظار مدیرانی است که مجیدی را کنار بگذارند و آجورلو هم قطعاً به این وجه از قضیه فکر کرده است.
در لیگ هجدهم که مجیدی بهطور اضطراری و فقط به مدت هفت هفته سرمربی استقلال و جانشین وینفرد شفر شد، کنار گذاشتن مجیدی عواقب شدیدتری میداشت و چنان کاری فقط زمانی موجه و اجرایی شد که سران استقلال یک خارجی دیگر (آندرهآ استراماچونی) را برای هدایت این تیم در لیگ نوزدهم برگزیدند. پس از فرار استراماچونی از اردوی آبیها در هفته سیزدهم آن لیگ، مجیدی از نو و باز به طور اضطراری ولی برای مدتی طولانیتر (نیمفصل دوم) زمام امور را در دست گرفت اما شکست ناجور و بدخیم مقابل تراکتور در فینال جام حذفی فضای تلخ و بدی را دورادور مجیدی تنید و قسمت عمدهای از محبوبیت او دود شد و هواداران با راحتی بیشتری نسبت به مرتبه قبلی پذیرفتند که وی برود و محمود فکری سکاندار تیمشان شود. سناریوی قبلی با ابعادی مشابه و در عین حال متفاوت برای فکری هم تکرار شد و او هم برکنار و مجیدی دوباره از شروع نیمفصل دوم لیگ بیستم سرمربی استقلال شد اما شکست مجدد در فینال جام حذفی و این بار مقابل فولاد خوزستان یک بار دیگر او را وارد گرداب و بخش بیشتری از هواداران مجیدی را نسبت به وی دلسرد کرد.
اینکه چرا مدیران استقلال بهرغم این ناکامی تازه و کاهش فزاینده محبوبیت مجیدی اقدام به برکناری او نکردند به این نکته برمیگشت که مددی شهامت این کار را نداشت، موضع او بر اثر مخالفخوانیهای مجیدی بشدت متزلزل شده و هواداران و بسیاری از پیشکسوتان آبی به جای تمرکز روی ضعفهای فنی تیم که محصول قصورهای مجیدی و دستیارانش بود، مددی را به سبب آنچه تضعیف سرمربی تیم توسط این مقام تلقی میشد، مقصر اصلی دور ماندن از افتخارات میدانستند و بیشتر علیه او میشوریدند تا علیه مجیدی که سیاست حمله کردن دائمیاش به مدیران به حربهای موفق در دست وی برای پوشاندن ضعفهای خودش تبدیل شده است.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.