مصالحه با آبنبات چوبی!

زندگی در ایران و دنبال کردن اتفاقها، آنقدر شگفتی و رخدادهای باور نکردنی نشانمان داده که دیگر خیلی شگفتزده نمیشویم. همانطور که میگویند ایرانیها را نمیشود به سادگی خنداند، باید گفت که ایرانی جماعت را نمیشود به این سادگیها متعجب و در اصطلاح خارجیها سورپرایز کرد. ماجرایی هم که قرار است در ادامه به بررسی آن بپردازیم، برای ما شاید آنقدرها عجیب نباشد اما جالب است و وجوه جالب دیگری دارد که قابل توجه است.
به گزارش ایران ورزشی؛ زندگی در ایران و دنبال کردن اتفاقها، آنقدر شگفتی و رخدادهای باور نکردنی نشانمان داده که دیگر خیلی شگفتزده نمیشویم. همانطور که میگویند ایرانیها را نمیشود به سادگی خنداند، باید گفت که ایرانی جماعت را نمیشود به این سادگیها متعجب و در اصطلاح خارجیها سورپرایز کرد. ماجرایی هم که قرار است در ادامه به بررسی آن بپردازیم، برای ما شاید آنقدرها عجیب نباشد اما جالب است و وجوه جالب دیگری دارد که قابل توجه است. ماجرا از این قرار است که پس از پیروزی عبدالمهدی نصیرزاده در انتخابات سال گذشته فدراسیون پرورش اندام، یکی از کاندیداها و رقیب نصیرزاده، در اعتراض به روند رأیگیری و انتخابات، به مراجع قضایی شکایت کرد. کاوه درودی در نهایت و در کمال تعجب توانست حکم ابطال انتخابات را هم بگیرد اما با اعتراض نصیرزاده، کار به دادگاه تجدیدنظر کشیده شد. اتفاق اصلی و جالب ماجرا در حدفاصل همین دو دادگاه رخ داد. پس از فعل و انفعالاتی که مشخص نشد جلسه خصوصی بود، شام کاری بود یا هر چیز دیگر، شاکی به یکباره با متشاکی توافق کرد. شکایت را پس گرفت و به جایش چندتایی حکم در کیفش گذاشت! به همین راحتی و تر و تمیزی. حالا حکمش چه بود؟ سرپرست عضویت در هیأت رئیسه! حکمی که دیگر حد تعجب و البته خنده همه را زده و در صدر عجیبترین و خیالیترین حکمهای دنیا جا خوش کرده. البته که آقای نصیرزاده یک حکم دیگر هم در یکی از کمیتههای فدراسیون به او داده تا حسابی نمک گیرش کرده و با آبنبات چوبی سر این کودک ناآرام را گرم کند! جناب کاوه درودی هم خوشحال و سرمست از این احکام (که پیش از این حکم ابطال انتخابات را گرفته بود)، حالا در اظهارنظری عجیب اعلام کرده که مشکل اصلی او با سیستم قبلی حاکم بر وزارت ورزش بوده و حالا در دوران سجادی، شکایتی ندارد و آن را پس گرفته است!
جنبه عمومی حکم چه میشود؟
باز هم برمیگردیم به عجایب حاکم بر اتفاقات در ایران. سوای عجیب بودن این ماجرا و مصالحه اتفاق افتاده، آیا جرم تأیید شده در دادگاه رسمی کشور، پس از پس گرفتن شکایت توسط کاوه درودی به همین راحتی فراموش میشود؟ وقتی پای اتفاقی نظیر انتخابات یک فدراسیون ورزشی در میان است و قطعاً اگر جرمی اتفاق افتاده باشد، جنبه عمومی هم پیدا میکند. پس نباید با کنار رفتن شاکی، به این راحتیها نادیده گرفته شود. اگر تخلفی در انتخابات فدراسیون پرورش اندام اتفاق افتاده (که دادگاه تأیید کرده افتاده)، پس باید به طور جداگانه و سوا از شکایت صورت گرفته پیگیری شده و در ادامه هم اقدامات قانونی دربارهاش انجام شود. گفتیم که حد تعجب در ایران خیلی بالاست. حالا هم شاید کسی تعجب نکند که این ماجرا آنقدر مسکوت بماند و کسی پیگیر آن نشود که به دست فراموشی سپرده شود. با این حال حداقل در حافظه رسانهها خواهد ماند که رئیس فدراسیون پرورش اندام در انتخاباتی که به حکم دادگاه غیر قانونی و باطل اعلام شده، رأی آورده و بر صندلی ریاست تکیه زده. این یعنی ریاست یک رئیس غیر قانونی که همین حالا حدود یک سال از آن میگذرد و اگر قرار باشد بوروکراسی اداری مانند گذشته اجرا شود، بعید نیست چهار سال قانونی دوران ریاستش را هم به غیر قانونیترین شکل ممکن به پایان برساند. ما که دیگر از چنین چیزهایی تعجب نمیکنیم اما تا دلتان بخواهد برایمان سؤال پیش خواهد آمد. مثلاً اینکه شخص وزیر تازهوارد ورزش، وقتی چنین ماجرایی را میشنود و در جریان آن قرار میگیرد (که قطعاً تا حالا قرار گرفته) چه واکنشی از خود نشان خواهد داد؟ آیا او هم مثل ما آستانه تعجبش بالاست و به زرنگی و توانایی تعامل نصیرزاده درود میفرستد یا در اتفاقی نادر، تلاش میکند ماجرای حکم دادگاه و چند و چونش را پیگیری کند؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.