رمضانی، نمونه فرایندهای عجیب در فوتبال

نمایش بسیار ضعیف آرمان رمضانی در دوران کوتاه عضویتش در پرسپولیس و بازیهای بالنسبه بهترش برای استقلال در نیم فصل دوم لیگ بیستم و در نیم فصل اول لیگ فعلی این سؤال بدیهی و جالب را پیش آورده که آیا او همانقدر بد و بیکفایت است که سرخها باور داشتند یا همانقدر مؤثر که استقلالیها اینک باور دارند.
ایران ورزشی - نمایش بسیار ضعیف آرمان رمضانی در دوران کوتاه عضویتش در پرسپولیس و بازیهای بالنسبه بهترش برای استقلال در نیم فصل دوم لیگ بیستم و در نیم فصل اول لیگ فعلی این سؤال بدیهی و جالب را پیش آورده که آیا او همانقدر بد و بیکفایت است که سرخها باور داشتند یا همانقدر مؤثر که استقلالیها اینک باور دارند. رمضانی که از تیم فوتبال سایپا به پرسپولیس رفته بود، در نیم فصل اول لیگ بیستم چنان کم تأثیر و دور از کارایی ظاهر شد که خیلیها او را ضعیفترین مهاجم تاریخ حیات این باشگاه و بدترین خرید سرخهای تهرانی در همه ادوار نامیدند و با یادآوری آنچه وی در آن ایام انجام داد، نپذیرفتن این ارزشگذاریها و بالاتر و بهتر تلقی کردن وی واقعاً کار سختی جلوه میکرد. در استقلال بازی و روند اتفاقات کمی تا قسمتی به سود وی عوض شد و او در نیم فصل دوم لیگ سال پیش دو سه گل حساس برای آبیها زد که اگرچه جایگاه نهایی آنها به جدول ردهبندی لیگ را تغییر نداد و چیزی بالاتر از رتبه سومی را نصیب آنها نکرد اما این باور را بهوجود آورد که شاید حفظ وی برای لیگ بیستویکم ارجح بر قطع همکاری با او باشد. بنابراین وقتی رمضانی در این فصل نیز چند گل نسبتاً مهم برای استقلال زد و با تک گل نجاتبخش وی در واپسین دقایق این تیم از شکست قطعی مقابل تیم دسته دومی نود ارومیه رهایی یافت و با غلبه بر این تیم به یک هشتم نهایی جام حذفی رسید، خیلیها پرسیدند آیا سیاست فرهاد مجیدی در حفظ این مهاجم بلندبالای سرزن کار درستی نبوده و اگر این ارزشگذاری صحیح است، آیا نباید از سرمربی آبیها بابت اتخاذ این تصمیم تمجید کرد.
ترسیم مجدد روشهای تهاجمی
پیدا کردن جواب سؤالهای موجود در این زمینه را باید به مسائلی چند وابسته ساخت و فعلاً صبر پیشه کرد ولی شکی نیست که رمضانی در مکانیسم کاری و روش بازی استقلال بسیار بهتر و بیشتر از چهارچوب تاکتیکی قرمزها جا افتاده و به تبع آن مؤثرتر هم عمل کرده است. تشخیص و تشریح این فرایند به ادوات و المانهای دقیقی نیاز دارد که شاید از حوصله این مطلب خارج باشد اما از آنجا که استقلال بعد از جدایی قایدی و دیاباته نحوه بازی تهاجمیاش برای این فصل را از نو تعریف و ترسیم کرده، رمضانی با این مؤلفههای تازه همگونی بیشتری پیدا کرده است. واقعیت امر این است که کادر فنی استقلال هیچ راه ثانوی و ثالث و هیچ نقشه مؤثر و دقیقی برای تهاجمهایش در این فصل نیافته است و به تبع آن ابتدا به محکمسازی خط دفاعی تیمش روی آورده است. در یک الگوبرداری آشکار از روشها و راهکارهای پرسپولیس در راه کسب پنج قهرمانی متوالیاش در لیگهای چند سال اخیر مجیدی مطمئن شده که اگر استقلال هر چه کمتر گل بخورد، در آن سوی میدان به هر وسیله و با هر روشی و با هر ترفندی سرانجام چیزهایی را خواهد یافت که راه گلزنیاش را باز کند. تا وقتی گل نمیخورید، حتی یک گل تصادفی و شانسی و یک شوت موفق از راه دور و یا حمله سریع به درون خط دفاعی حریفان و بر اساس انگیزهها و گرایشهای فردی و کارهای غریزی و انتخابهای لحظهای مهاجمان هم کافی است تا گره کار گشوده و گل یا گلهایی ثبت شود که پیامآور پیروزی میشوند.
پایههای آغازین حملات
آبیها البته در همین ارتباط بیشتر از گذشته به بازیهای مستقیم و ارسالهای بلند روی میآورند، به این امید که یا با ضربات سر و یا روی توپهای ریباند شده به گلهای مورد نظرشان برسند و آرمان رمضانی بر اساس آنچه دو سه فصل پیش در سایپا دیدیم و امسال در جمع آبیها هم مشاهده کردهایم به درد استقرار در بطن چنین مکانیسمی میخورد و اگر هم گل نزند، میتواند دفاع حریف را آشفته و فضا را برای شوتزنی هافبکهای تیم روی توپهای رها شده مساعد سازد. استقلال امسال در قالب مهدی مهدیپور و همچنین زبیر نیکنفس و البته جعفر سلمانی افرادی را در اختیار داشته که در زدن این ضربات موفق عمل کردهاند و کوین یامگا و رودی ژستد مهاجمان خارجی این تیم نیز توانستهاند در برخی مواقع از توپهای سرگردان مانده در محوطه جریمه بهدرستی سود جویند و این امر قابل بسط یافتن به آرش رضاوند هم هست. فرضیه حاکم این است که رمضانی به لطف قد بلندتر و توان و تأثیرگذاریاش در برخوردها و چالشهای درون 18 قدم میتواند بهتر و بیشتر موقعیتهایی را برای یارانش ایجاد کند که لازمه و نیاز اول برای گلزنی است و پایههای آغازین این کار بهحساب میآید.
نشانههایی دیگر
هرگونه بررسی و صحبت بیشتر در این خصوص را به سایرین میسپاریم ولی آنچه قطعی مینماید، تغییر نسبی در ارزشگذاری روی مهاجمی است که با لباس سرخهای تهرانی به هیچ جا نرسید و یک مردودی آشکار و دیپورت شده سریع بود ولی اینک با پیراهن استقلال نشانههای دیگری را از خود بروز میدهد. تبدیل شدن از بدترین به بهترین پروسهای است که البته عجیب مینماید اما فوتبال ورزشی سرشار از این فرایندها و تغییرات ناگهانی و غریب و گاهی بیمنطق است.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.