یک انتخاب تردیدبرانگیز جدید

معیار دقیق انتخاب رضا درویش برای پست مدیرعاملی پرسپولیس چه بوده اما این فرضیه همه جا شنیده میشود که آشنایی و ارتباط مساعد درویش با وزیر ورزش (که روزگاری در سایپا هم مصدر کار بود) از دلایل اصلی رویکرد به وی برای اداره باشگاه پردردسر و همیشه بدهکار پرسپولیس بوده است.
ایران ورزشی: معلوم نیست معیار دقیق انتخاب رضا درویش برای پست مدیرعاملی پرسپولیس چه بوده اما این نکته مشخص است که وی در دوران زمامداریاش در سایپا آنقدرها هم کارنامه موفقی را برجای نگذاشت.
این فرضیه همه جا شنیده میشود که آشنایی و ارتباط مساعد درویش با وزیر ورزش (که روزگاری در سایپا هم مصدر کار بود) از دلایل اصلی رویکرد به وی برای اداره باشگاه پردردسر و همیشه بدهکار پرسپولیس بوده اما اگر این موضوع را هم باور نداشته باشیم، در این نکته شکی وجود ندارد که اهداف و دستور کار باشگاه سایپا در دوران مدیرعاملی درویش چندان تحقق نیافت. در دوران درویش و البته سلف وی گفته شد که سایپا برخلاف گذشته فقط به حضوری صرف و قابل قبول در لیگ برتر فوتبال ایران اکتفا نمیکند و خواستار ایستادن در بالاهای جدول ردهبندی و کسب سهمیه آسیایی است اما مجید جلالی و سپس علی دایی که جانشین «آقا معلم» شد و انجام این مهم را برعهده گرفتند، اصلاً به این هدف نزدیک هم نشدند. پس از آن هم که گفته شد سایپا با تغییر مجدد دستور کارش خواهان رویکرد هرچه بیشتر به جوانان و تشکیل تیمی است که بیشتر از نیروهای دستپرورده همین باشگاه شکل گیرد، باز هم جز نزول به اواخر جدول ردهبندی و دچار شدن به عذاب سقوط احتمالی به دستهای پایینتر چیزی نصیب نارنجیها نشد و دو سه فصل با این کابوس سپری شد. پس از دو فصل و اندی ماندن پای ابراهیم صادقی مربی مجری این پروژه او هم برکنار شد و سایپا در پایان لیگ بیستم لیگ یکی شد و امسال در این لیگ نیز بین 18 تیم فقط حائز رتبه دوازدهم است. به این ترتیب این نکته به اثبات رسید که هدفگذاریها در سایپا اغلب اشتباه و بدون رویکرد به حقایق زمان بوده و به تبع آن نتایجی منفی را هم موجب شده و کار را خرابتر کرده است. سایپا در آن مقطع زمانی که بخش قابل ملاحظهای از آن با مدیریت درویش سپری شد، حتی مخارج تیمداریاش را هم چندان کاهش نداد و در عصر و زمامداری که هر گونه تیمداری در سطح اول فوتبال مملکت حداقل 10 تا 12 میلیارد تومان را سوخت میکند، چیزی در همین اندازهها را صرف حمایت از تیم تحت هدایت صادقی کرد. تیمی که نه به حد لازم از تجربه مردانی پخته استفاده کرد و نه جوانانش برخلاف گذشته چنان سترون و پرثمر بودند که سایپا را به جمع خوبهای لیگ پیوند بدهند. البته درویش در آن سالهای توأم با فقدان برنامههایی منطقی و پردوام تنها مدیرعاملی نبود که سایپا به خود دید و یکی دو مدیر دیگر نیز آمدند و رفتند اما دوران او، عصری بود که نه محصولات جوان و نابی را همچون امین منوچهری، مهدی ترابی، علی قلیزاده، کاوه رضایی و امیرحسین حسینزاده را پرورش داد (یا از تیمهای دیگر گرفت و ارتقاء بخشید) و به فوتبال ایران ارزانی داشت و نه بر سیاستها و روشهایی متکی بود که کسب نتایج موردنظر را موجب شود و سایپا را به تیم قابل حساب تبدیل کند و رقبایش را به هراس وادارد.
بنابراین سؤال رایج و مهم و اصلی این است که اگر درویش در باشگاهی بسیار کم مسئولیتتر و نه چندان در معرض دید همچون سایپا نتوانسته بیلان جالبی را به ثبت برساند، چطور میخواهد در باشگاهی بسیار بزرگتر و زیر ذرهبین مثل پرسپولیس که انبوهی از گرفتاریها و بدهیهای نجومی و حاشیههای مهلک را دارد و توقعات از آن در اعلاترین سطح است، به نتیجهای روشن برسد و گرههای متعدد کار سرخها را بگشاید. مشکل کنونی پرسپولیس فقط دور تسلسل انتخابها و تغییرات پایانناپذیر مدیران این باشگاه نیست بلکه رویکرد مجدد به مردی است که شاید ذاتاً مردی پرتلاش و مصمم برای حل مشکلات باشد، اما همه نشانهها و موارد موجود و رزومه کاریاش از این حکایت میکنند که از عهده این کار عظیم برنمیآید و سران ورزش باز فردی را انتخاب کردهاند که احتمالاً در عصر تازهای از مشکلات و بدهکاریها غوطه خواهد خورد و چیز قابل ذکری را به اندوختههای اندک قرمزها نخواهد افزود.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.