حدادی: ریاست فدراسیون برای من کوچک است!

به گزارش ایران ورزشی؛ مصاحبه با احسان حدادی، همیشه جذابیت خاصی دارد، حتی اگر شباهتی با احسان روزهای اوج پرتابش نداشته باشد.
پرتابگر دیسک شماره یک ایران بعد از المپیک 2012 با اینکه روی مدال طلایش حساب میکردند، اما به فینال هم نرسید. اگرچه طی این سالها، با وجود افت هنوز قهرمان و رکورددار آسیا و بازیهای آسیایی است. البته او هم مثل خیلی از ستارههای ورزش ایران بدون حاشیه نبود. حدادی با اینکه سودای پرتاب 70 متری را داشت و این آرزو با آمدن مک ویلکینز مربی امریکاییاش پر رنگتر هم شد، اما با مصدومیت دیسک کمرش و افت زیادش در حد آرزو ماند. با احسان حدادی، در روزهای آخر سال 1400 در یک کافه صحبت کردیم و او هم مثل همیشه خیلی صریح و با جسارت، جواب سؤالات را داد. صحبتهای احسان خیلی مفصلتر از این بود، ولی ما چارهای جز کوتاه کردن گفتوگو به اندازه یک صفحه روزنامه نداشتیم.
از کیش که به تهران میآیم، دیوانه میشوم
چه خبرا؟
هیچ...(با خنده)
تمرین نمیکنی؟
چرا؛ اتفاقاً تازه از کیش آمدم تهران. به تهران که میآیم، دیوانه میشوم. یک هفته است میخواهم موهایم را کوتاه کنم ولی نمیشود یا یک ماه و نیم شده که قصد دارم مادرم را ببینم، اما نمیرسم.
از آخرینباری که تو را دیدیم، خیلی فرق کردی.
چه فرقی؟
خیلی غر میزدی و به وضعیت و امکانات اعتراض داشتی...
ما اعتراض کردیم تا آنهایی که بعد از ما سراغ پرتاب دیسک میآیند، راحت و کمدغدغه باشند. خدا را شکر نتیجه اعتراض ما شد زمین، امکانات تمرین و... که این چیزها را برای آیندگان گذاشتیم.
واقعا نسل بعدی مشکل شما را ندارند؟
حالا کسی مشکل پرتاب ندارد.
هر وقت تصویرت را در تلویزیون میدیدم، یک پرسش به ذهنم میرسید. از همین موضوع شروع کنیم. همیشه با خودم میگفتم احسان حدادی وقتی میخواهد از خانه بیرون بیاید یا قرار است به مراسم یا تمرین برود، احساس آرامش دارد و با خودش نمیگوید که اگر از من سؤالی پرسیدند، چه جوابی بدهم؟
چرا احساس آرامش نکنم؟
احساس آرامش وقتی با خبرنگاران روبهرو میشوی. مثلاً یکی مقابل ما باشد، در مورد حواشی سؤال بپرسد! آمادگی جواب داری؟
هر سؤالی بپرسند آماده جواب دادنم. الان هم شما راحت باش. هرچی دوستداری بپرس.
از سؤال ما ناراحت و عصبانی هم که نمیشوی؟
اصلا... آدم باید خودش را رها کند. اگر زیاد به این چیزها فکر کنی، عمرت هدر میرود. به این نتیجه رسیدم که همیشه باید بخندی. هر سؤالی که توی ذهن داری بپرس.
اوکی دادی... به وقتش میپرسیم (باخنده)
خلاصه من آماده آمادهام!
یکساعت در المپیک لندن گریه میکردم
تو اولین ایرانی هستی که در دو و میدانی مدال المپیک گرفتی. فکر میکنی بعد از تو کسی میتواند این کار را تکرارکند؟
میتوانند مدال بگیرند، اما به این زودی نه. این ورزشکارانی که من میبینم نه. اگر امسال یک بچه خوب به دنیا بیاید و خوب تمرین کند، ۲۵ سال دیگر شاید طلای المپیک بگیرد.
بچه خوب یعنی ژنتیک و قواره؟
بله... مادر باید خوب بزاید.(باخنده به خودش اشاره میکند)
بعد از پکن، تو در لندن با یک خطای بد که پایت روی خط رفت، نقره گرفتی. دلیل آن خطا کمتجربگی بود؟
ما سه ماه در آلمان تمرین میکردیم. وقتی قرار شد به المپیک برویم، به ما ۳۰هزار یورو -حدود ۴۰ میلیون- دادند و گفتند برو آلمان و برای المپیک تمرین کن. روزی که داشتیم میرفتیم المپیک من گفتم که ماساژور در دهکده نیاز دارم. تیم ما هم کامل رفته بود به اردوی آلمان. اما هفته قبل از المپیک گفتند اسم دیگران را ندادند و فقط اسم مربی رد شده. در کشور آنقدر آدم غیرورزشی داریم که به بازیها میآیند که دیگر جایی برای مربیان و ماساژور و حتی خود ورزشکاران نمیماند. متأسفانه در سیستم ورزشی ما جا افتاده که مربی و ماساژور نروند و بقیه بروند. خلاصه که من و مربیام به لندن رفتیم. احسان حدادی و یک مربی ۸۲ ساله در المپیک، پزشکم هم وقتی نتوانست به دهکده بیاید، گفت برمیگردد. زمانی که پزشکم به من خبر بازگشتش را داد، یک روز قبل از مسابقات مقدماتی بود و من یک ساعت گریه میکردم. گفتم ما را ببین، این همه برای طلا تمرین کردیم و حالا وسط المپیک پزشک ندارم. یک سری اتفاقات دیگر هم روحیه آدم را خراب میکرد. بعضی از مسئولان ایرانی متلک میانداختند و به من میگفتند که «این بار که آسیب و بهانه نداری دیگه!» در آلمان هم که خوب عشق و حال کردی. با خودم میگفتم اینها به جای روحیه چه حرفهایی به من میزنند!
از نظر مالی جزو بچه پولدارها هستی؟
وضع خانواده ما خوب بود، نه که پولدار باشیم اما راحت زندگی میکردیم، مثلاً پدرم میگفت بنشینید در ماشین دو ماه ایرانگردی کنیم. تا قبل از ورزش حرفهای خارج کشور هم نرفته بودم و اولین بار در ورزش رفتم. سوار هواپیما هم نشده بودم و در ورزش سوار هواپیما شدم. اما همه جای ایران را میگشتیم.
ایکاش زود ازدواج میکردم
به گذشته برگردی، چه کار میکنی که طلا بگیری؟
هرکاری لازم بود، من کردم اما همراهی نکردند. از جیبم هزینه کردم، اردو رفتم، پول مربی دادم، آدمها را آوردم و نشاندم سر میز، میلیونها تومان پول غذای قهرمانهای المپیک را دادم تا در خارج کشور چیزی از آنها یاد بگیرم...
چه چیزهایی یاد گرفتی؟
خیلی چیزها. پشتکار زیاد، تمرکز روی کارم، مثل یک اسب سفید فقط به جلو نگاه کنم و آرامش داشته باشم. اما چیزی که مرا خیلی در چند وقت گذشته اذیتم میکند این است که چرا همه وقتم را برای ورزشم گذاشتم.
یعنی الان پشیمانی؟
پشیمان نیستم، اما میگویم کاش چند سال زودتر تشکیل خانواده میدادم و ازدواج میکردم.
عدهای میگویند ورزشکاران حرفهای بعد از ازدواج افت میکنند.
من از آن دسته آدمهایی هستم که بعد از ازدواج پیشرفت میکردم. حالا هم فکر میکنم با ازدواج موفق، پنج سال دیگر به عمر ورزشم اضافه میشود. چون دوومیدانی این طور است که یک بار 25 سالگی رکورد میزنی و یک بار ۲۸ سالگی و یک بار هم بین 40 تا ۴۲ سالگی.
چرا ازدواج نمیکنی؟
امروز کتابی میخواندم که نوشته بود: از مردی پرسیدند چطور تا حالا ازدواج نکردی؟ آهی کشید و گفت همین است که میبینید. من فقط نشستم که زن دلخواهم را پیدا کنم. پرسیدند یعنی موفق نشدی؟ گفت توانستم اما بد شانسی آوردم چون او هم دنبال یک مرد نمونه بود.(قهقه میزند)
فکر میکنی اگر در یک کشور اروپایی به دنیا میآمدی، در ورزش به کجا میرسیدی؟
از آنجایی که آدم سختی هستم، اگر آنجا به دنیا میآمدم هیچی نمیشدم.
قضیه کمپ را به کجا رساندی؟
توافقهایش که انجام شده، همه هیأتهای دوومیدانی به راهاندازی کمپ رأی دادند. امیدوارم فدراسیون هم خیلی زود کمک کند تا سریع ساخته شود. چون به نفع دوومیدانی است. دوست دارم با سرمایه خودم چیزی را که یاد گرفتم به بقیه منتقل کنم.
تا چه مرحلهای پیش رفته؟
موافقتاش را گرفتم. نقشهاش هم آماده است و فقط باید یک سری مسائل در قرارداد حذف شود. من گفتم طرحی دادم و آن را انجام میدهم. نه این زمین را میخواهم بخرم و نه چیزی، من ۱۵ ، ۲۰ سال کار کنم بعد به شما تحویل میدهم. من میگویم دوومیدانی در بازیهای آسیایی بعدی و بعدیاش میتواند ۱۰ مدال طلا بگیرد. پتانسیلاش را دارد.
چند سال دیگر؟
من میگویم ۴ تا ۶ سال دوومیدانی کار دارد و میتواند ۱۰ طلای تضمینی بگیرد.
در چه موادی؟
به نظرم مدال طلای مواد پرتاب وزنه، نیزه، پرش بانوان و دوها در بازیهای آسیایی صددرصد است.
و چه زمانی به المپیک میرسد؟
اگر حفظ شوند از این ۱۰ نفر، دو مدال المپیک درمیآید.
چقدر بودجه میخواهد؟
معطل پول نیستیم. ما میدانیم با چه مربی و چه امکاناتی ۷، ۸ سال دیگر قهرمان المپیک میشویم. هرچند هنوز مادر نزاییده (اشاره به خودش با خنده). اما بازهم بگردیم پیدا میکنیم. باید کاری کنیم که شعور تکنیکی دوومیدانی بالا باشد. من میگویم اگر باهوش باشد، با امکانات زیاد در ۷، ۸ سال قهرمان المپیک میشود.
این کمپ که میگویی همان کمپ کیش است؟
نه در آفتاب انقلاب تهران است...
میخواهی بعد از خداحافظی مربیگری کنی یا استعدادیابی یا کار اجرایی؟
من آدم اجرایی هستم و به خودم نمره ۲۰ میدهم. یعنی اگر قرار به انجام کاری باشد، آن کار را انجام میدهم.
یعنی فکر میکنی در حوزه مدیریت موفق باشی؟
فکر میکنم موفق میشوم.
صف تست فوتبال را دیدم و قیدش را زدم
*ظاهرا از فوتبال شروع کردی.
بله... دروازهبان فوتبال بودم. خیلی هم دوست داشتم که فوتبال را ادامه بدهم اما به خاطر اینکه صف آنهایی که برای تست فوتبال آمده بودند، از استادیوم آزادی به میدان آزادی رسیده بود. حوصله آن صف را نداشتم.
*رفته بودی تست کجا؟
آقای پروین آن سالها برای پرسپولیس تست میگرفت.
*میخواستی بزرگسالان تست بدهی؟
نه... مثل اینکه میخواست همه ردهها را ببیند. من هم رفتم، صف طولانی را که دیدم، نماندم.
*واقعا به خاطر همین دلیل قید فوتبال را زدی؟
صف خیلی طولانی بود و یک نفر آمده بود وسط خیابان. از همینهایی که میآیند میوه میفروشند. ماشین به او زد و طرف پرت شد وسط اتوبان. خلاصه بلبشویی بود. من هم ترسیدم و نماندم.
*جای دیگری برای تست نرفتی؟
نه...هرگز.
*یکدفعه مسیرت عوض شد و از فوتبال به دوومیدانی و پرتاب دیسک رسیدی؛ چقدر عجیب!
من همه ورزشها را امتحان کردم. از فوتبال گرفته تا بسکتبال، هندبال و کاراته و حتی چند ماهی هم در میدان خراسان کشتی تمرین کردم.
*قد و قوارهات به همه ورزشها میخورد.
(میخندد) نه... وزنهبرداری به من نمیخورد، چون قدم زیاد بلند بود.
*پشیمان نیستی که نرفتی سراغ فوتبال، والیبال یا بسکتبال که پول بیشتری دربیاری؟
برای من پول زیاد مهم نبود. اگر مهم بود، بعد از المپیک میتوانستم دروازهبان پرسپولیس شوم. آقای رویانیان لطف داشتند و به من گفتند بیا پرسپولیس. من آن سال اندازه ۴ تا فوتبالیست قرارداد بستم و ۶ ماه با لباس پرسپولیس بودم اما پشیمان نیستم چون تاپترین رشته ورزشی دنیا را انتخاب کردم، چرا که از همه بیشتر دیده میشوم. دو و میدانی مادر ورزشهاست و تبلیغات زیادی دارد. مدال گرفتن در این رشته بیشتر از همه رشتهها دیده میشود.
*وقتی گفتی میتوانستم گلر پرسپولیس شوم، یک جورایی به رحمتی و حقیقی برخورد!
هیچ وقت به من برنمیخورد. اگر بیایی و بگویی که میخواهم احسان حدادی را در پرتاب دیسک بگیرم، خودم حمایتت میکنم. دیسک، کفش و هر امکاناتی که بخواهی هم میدهم. هرکاری از دستم بربیاید انجام میدهم که موفق شوی. اما بعضی از آدمها خیلی سخت میگیرند. شما وقتی میتوانی به آدمها کمک کنی چرا باید ناراحت شوی؟!
*همان مقطع گفتند در محفلی با حقیقی و رحمتی بودی و جواب سلامت را ندادند.
بهتر است در مورد این چیزها صحبت نکنیم.کسی که مدال المپیک میگیرد جایگاهش مشخص است که کجای ورزش دنیاست. سطح آدمها را در ورزش با مدالهای آنها در المپیک و بازیهای آسیایی میسنجند. حالا به این فکر کنم که فلانی جواب سلامم را نداد، چه فایدهای دارد.
*میدانی چرا این سؤال را میپرسیم. چون فوتبال مورد توجه مردم است. اتفاقات و حاشیههایش خیلی جذاب است. مثلاً تو به علی کریمی علاقهداری و این خیلی برای مردم جالب است که یک قهرمان المپیک، به علی کریمی علاقه دارد.
علاقه به فوتبالیستها به حق است. اگر احسان حدادی چشمش در بیاید برای مردم مهم نیست و نهایتاً یک ساعت دربارهاش حرف میزنند. اما اگر خار به دست یک فوتبالیست برود، همه میگویند واویلا... به خاطر حق و حقوق فوتبالیست، جلوی مجلس اعتراض میکنند. خب مردم فوتبالیستها را دوست دارند. من علی دایی، علی کریمی و مهدی مهدویکیا را دوست دارم چون از لحاظ سنی به نسل من نزدیک هستند و آنها خاطرات خوبی برای نسل ما ساختند. مثلاً عابدزاده را پارسال در رستورانش در شمال دیدم و کلی خوش و بش کردیم. آنها را قلبی دوست دارم، البته نسل جوان فوتبال هم خوب هستند.
*شاید فضای فوتبال کمی متفاوت با سایر رشتهها باشد.
فضای ورزش مملکت ما اینطور شده. چندی قبل، در یک کنفرانس خبری گفتم در ورزش باید جوانمردی یاد بگیریم. باید یاد بگیریم چگونه طاقت بیاوریم. من نمیگویم آدم خوبی هستم یا آدم بدی هستم ولی دارم روی خودم کار میکنم تا خوب شوم. همه میگویند احسان حدادی مغرور و طلبکار است، اما من مغرور نیستم. در تهران که تردد میکنم، از همه آدمها بپرسید که من را دیدهاند، برخوردم چطور بوده. با مردم حتی بهتر از نزدیکان یا رفقایم رفتار میکنم؛ چون فهمیدم مردمی بودن و خوبی در حق دیگران، حال آدم را خوب میکند.
آن زمان دیدم مردم خوشحالند که روحانی آمده و من هم گفتم این مدالم تقدیم به شما. واقعاً هم دلی این کار را کردم و هیچ چیز نگرفتم.
سطح ورزشکاران را با مدال المپیک میسنجند نه جواب سلام
در دو و میدانی ظاهراً مرحوم تیمسار نوحنژاد خیلی به تو کمک کرد. چطور شد که پرتاب دیسک را مثل والیبال و بسکتبال رها نکردی؟
وقتی پنجم دبستان بودم، در سال تحصیلی ۷۴-۷۵ قهرمان مسابقات مناطق تهران شدم. تنها حکمی که در دسترس من است و میبینم همان است. حتی حکم المپیک را هم ندارم.
در اینترنت تعداد مدالهایت را جستوجو میکردم... فکر کنم یک گاوصندوق طلا داری!
دارم اما در دسترس خودم نیست. حکمها را که مادرم در کابینت میچیند و رویش ظرف میگذارد (با خنده) مدالها را هم تقسیم کردم؛ یک مدال را به رئیسجمهور دادم. یک مدال را به مؤسسه محک اهدا کردم؛ بقیه مدالها هم مثل همینها.
چرا برای خودت نگه نداشتی؟
چون دیدیم مردم خوشحال میشوند و مدالم را دادم. اولین دورهای که روحانی آمد خیلیها ریختند در خیابان. منم جوان بودم، مدالم را هدیه کردم. البته که بعدها مردم بابت این کار به من فحش دادند. منم گفتم بابا شما خوشحال شدید، من برای خوشحالی مردم این کار را کردم.
علی کریمی هم در انتخابات حمایت کرد اما بعدها پشیمان شد و در اینستاگرام اعلام کرد که اشتباه کردم. تو پشیمان نشدی؟
به هرحال فضای هیجانی جوانی بود... بگذریم.
پرتاب دیسک با چکش و نیزه خیلی فرق دارد؟ تا به حال امتحان کردی؟
نیزه را امتحان کردم. چند سالی نیزه پرتاب کردم. وزنه هم پرتاب کردم، اما چکش را نه. هفتگانه و دهگانه و پرشها را هم در دو و میدانی امتحان کردهام.
در آن رشتهها چطور بودی؟
خوب بودم چون بدنم ورزشی بود و دوومیدانی کار بودم. به گفته مربیان، هر مادهای میرفتم موفق میشدم.
پرش طول چقدر میپریدی؟
نوجوانان فکر کنم ۵ متر و 70 سانتیمتر میپریدم.
دیسک وزن استاندارد دارد، مثلاً به جز دیسک چیز دیگری، مثل سنگ بدهند، چقدر پرتاب میکنی؟
پرتاب سنگ را چند وقت پیش برای سرعت دست پرتاب میکردم. حدود ۲۷۰-۲۸۰ متر میانداختم.
قابل مقایسه با دیسک هست؟
نمیشود سنگ و دیسک را مقایسه کرد چون مدلهای پرتاب آنها فرق دارد. سنگ سبکتر است.
پرتاب سنگ چه کمکی به تو میکند؟
چون سبک است سرعت دست را بیشتر میکند.
در اوج آمادگی، قبل از المپیک پکن مصدوم شدی. حسرت نمیخوری؟
چیزی که گذشته حسرت ندارد.
آن زمان چه رکوردی داشتی؟
۶۹ متر میانداختم و نفر اول المپیک ۶۸ متر.
مدال تو مشتت بود... آن روزها خیلی به تو سخت گذشت چونآماده بودی و همه منتظر مدال تو بودند.
دوومیدانی آن زمان تجربه مدال المپیک را نداشت. یعنی رئیس فدراسیون نمیدانست برای ورزشکارش چه کار کند. اما من حالا میدانم مدال گرفتن در دوومیدانی کلا دنیای دیگری است.
در رشته ما بلد نیستند قهرمان المپیک بسازند
بعد از لندن، همه فکر میکردند در ریو طلا میگیری.
در ریو که خودم هم شرایط خوبی نداشتم. بعد از لندن با رفتن مربی، بدون مربی بودم. مدتی در امریکا تمرین کردم. بلد نبودند چطور ورزشکار را برای قهرمانی المپیک آماده کنند؛ مثلاً حسن یزدانی وقتی قهرمان میشود، او را در خانه کشتی نگه میدارند و میگویند باید اینجا تمرین کنی، حواسشان به او است. دست روی سرش میکشند و حمایتش میکنند. اما من که قهرمان شدم، گفتند دیگه مدال گرفتی. خواستم به امریکا بروم، گفتند کجا میروی؟ بیا مسابقه بده. مرا رها کردند، بدون مربی. خودم رفتم امریکا تمرین کردم و سال ۲۰۱۴ طلا گرفتم. حتی قهرمانی آسیا و جهان هم نرفتم، ولی اصلاً با من کاری نداشتند و پیگیرم نبودند. من فقط میگفتم باید خودم را حفظ کنم تا خراب نشوم. اما نمیتوانستم امکانات را برای خودم فراهم کنم و فقط تمرینم را میکردم، در مسابقاتم طلا میگرفتم و میرفتم. سال ۲۰۱۵ سال خرابی داشتم، ۲۰۱۶ هم در المپیک مصدوم بودم و برگشتم ایران زانو و خار پاشنهام را عمل کردم، ۲۰۱۷ هم برگشتم، 2018 و 2019 شرایطم داشت بهتر و بهتر میشد...
بعد از هانگژو خداحافظی نمیکنم
میگویند هانگژو خداحافظی میکنی؟
خداحافظی نه، چون من وقتی به ورزش آمدم، سلام هم نکردم، پس خداحافظی هم نمیکنم. شاید دیگر در بازیهای آسیایی شرکت نکنم اما خداحافظی نمیکنم. شاید دیدید در ۴۱ سالگی دلم خواست دوره بعدی بازیها شرکت کنم.
حالا احساست میگوید در آسیا طلا میگیری؟
امیدوارم...
اگر بگیری پرافتخارترین ورزشکار آسیایی میشوی؟
حالا هم هستم.
پرافتخارترین ورزشکار دوومیدانی آسیا؟
در مجموع همه رشتههای ورزشی.
این قضیه برایت انگیزه است؟
خیلی زیاد. تنها انگیزهای که مرا به تمرین وادارمیکند، همین است. تنها انگیزهام برای ورزش این است که بگویند برای اولین بار یک ورزشکار در آسیا ۲۰ سال در اوج بود. کتابم هم که دارم مینویسم همین است؛ «20 سال در اوج»
اما جای طلای المپیک یا جهانی در کارنامهات خالی است.
باید طلا را میگرفتم.
گفتی ۲۰۱۵ بد بود...چرا؟
نبود مربی، مصدومیت و یک سری حاشیهها.
در مورد حاشیهها حرف بزنیم...همان چیزی که اول مصاحبه گفتیم به وقتش میپرسیم.
می توانم مسائل را باز کنم اما به شرطی که تمامش را بنویسید. بگویم؟
یکی از حاشیهها پرونده قضایی بود...شکایت آن خانم!
آن خانم 90 میلیون تومان گرفت ولی در ابتدا ۴۰۰ میلیون میخواست. در آخر با همان ۹۰میلیون تومان راضی شد. کار یک نفر دیگر بود و تاوانش را ما دادیم. اینها را میخواهم در یک برنامه با سند و مدرک رو کنم.
چرا تا حالا نگفتی؟
نگفتم چون رسانههای آن طرف آبی گفتند احسان حدادی این کار را کرده و فلان و بهمان. اما من اسناد را نگه داشتم تا یک جا رو کنم.
معتقدی آن ماجرا اخاذی بود؟
نمی دانم. خدا میداند ولی گذشته،گذشته است دیگر. اما اگر چیزی بود که من مقصر بودم، احسان حدادی در ورزش نمیماند.
تعدادی خبرنگار رفته بودیم پیش آقای صالحی امیری. یکی از خبرنگاران انتقاد میکرد احسان رفته کیش در پنتهاوس با اجاره 50 میلیونی با بساط قلیان و حاشیه... چرا باید فدراسیون چنین پولی بدهد.
اولا که من اصلاً در کیش در پنتهاوس لاکچری نبودم. درحال ساخت یک مجموعه ورزشی برای خودم هستم که از پول چند سال حضورم در ورزش است. نه خانه دارم آنجا و نه ماشین. ما آنجا هتل میگیریم، که در ایام معمولی شبی یک میلیون و گاهی 30 میلیون، اتاق دو تخته ۶۰ میلیون تومان و سه نفره ۹۰ میلیون است. هزینه اردوی ما در کیش کمتر از شهرهای دیگر است. به خدا قسم خودمان غذا درست میکنیم تا خرج کمتر شود. اما اینکه پنت هاوس برویم، اصلا.
این چیزی بود که ما شنیدم.
این حرفهای خارج از اخلاق را میزنند و من هرگز آنها را نمیبخشم.
در المپیک توکیو خیلیها انتقاد کردند که فلان قدر هزینه الکی شده و احسان مصدوم است و تنها برای حضور در چهارمین المپیک به توکیو رفته.
اصلاً نمیخواستم به المپیک بروم. فدراسیون خواهش کرد برو تا حاشیهها کم شود، وگرنه من اصلاً تمایل نداشتم. چرا که وزنم را کم کرده بودم و کمردرد داشتم.
می دانستی مدال نمیگیری
صددرصد میدانستم. چرا باید وقتی ۵۸- متر۵۹ میاندازی به المپیک بروی؟
چرا فدراسیون اصرار داشت که بروی؟
فدراسیون گفت، اگر نروی حاشیهها بیشتر میشود. میگویند این همه هزینه کرد و به المپیک نرفت.
حاشیهها کمتر شد؟
دیگه حالا. آخر اگر بروی یک جور است و نروی جور دیگر. اگر بخواهند.
به ریاست فدراسیون هم فکر میکنی؟
فدراسیون برای من کوچک است اما وظیفهام این است که به دوومیدانی کمک کنم. حالا نه ریاست اما کمک میکنم. من آنجا با چایی آوردن هم میتوانم کمک کنم. مهم این است که آدمها کار کنند. حتماً نباید رئیس بود، من حالا عضو هیأت رئیسه هستم.
*فعلا هدف تو بازیهای آسیایی است؟
بله میخواهم پنجمین طلای بازیهای آسیایی را بگیرم. شاید هم بعد از آن انگیزهام زیاد شد برای بازیهای بعدی. چون دو سال بعد المپیک پاریس است.
مصدومیت و وضعیت فیزیکیات چگونه است؟
خدارا شکر آسیب دیدگیهایم بهتر شده.
امسال قهرمانی جهان هم داری. میروی؟
هدفم فعلاً فقط بازیهای آسیایی است. اگر سهمیه بیاورم به قهرمانی جهان امریکا هم میروم، چرا که نمیخواهم خیلی در مسابقات باشم، از طرفی قهرمانی جهان ۲۰ روز قبل از بازیهای آسیایی است. فکر رفتن به امریکا و از آنجا به چین... آن قدر این مدت سفر رفتهام که خسته شدم و فقط میخواهم در خانه باشم.
دوستداری راجع به موضوع خاصی حرف بزنی؟
خیلی از مسائل است که دوست دارم راجع به آن حرف بزنم اما در صدا و سیما.
چرا اینقدر مردم دوربین را دوست دارند؟
ما دیگر زرنگ شدهایم. وقتی مردم تو را میبینند از حرف زدنت میفهمند راست میگویی یا دروغ، آدم درستی هستی یا نه. خود من به چشم یکی نگاه کنم میفهمم قالتاق است یا نه. همه ما اینجوری شدهایم. اینکه در اینستا بیایی و متنی بگذاری، تا خودت را نشان ندهی مردم نمیفهمند. اما تا همان حرف خوب را با تصویر بگویی ملت میفهمند و موضوع عوض میشود.
حالا شبکههای اجتماعی جای تلویزیون را گرفته. چرا اینستاگرام نداری؟
صفحه اینستاگرامم دو سال است بسته شده و برنگشته.
صفحه جدید باز کن.
زمان میبرد تا به نقطه قبل برسم.
حرف خاصی؟
ممنونم... بریم تو خیابان چندتا عکس بگیریم!
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.