عطایی: این تیم از نسل طلایی بهتر میشود

بهروز عطایی؛ مربی موفق یا ناکام؟ شاید قضاوت درمورد این موضوع خیلی، خیلی زود باشد. آنچه پرواضح است، او پس از مربیان خارجی نامدار هدایت والیبال ایران را برعهده گرفت. در لیگ ملتها موفقیت نسبی کسب کرد اما در مسابقات جهانی نتوانست انتظار هواداران والیبال را برآورده کند. بهروز عطایی دیروز حدود دو ساعت میهمان «ایرانورزشی» بود. با او از هر دری حرف زدیم. چهرهاش خسته نشان میداد اما این خستگی به دلیل فشار کار نبود.
بهروز عطایی؛ مربی موفق یا ناکام؟ شاید قضاوت درمورد این موضوع خیلی، خیلی زود باشد. آنچه پرواضح است، او پس از مربیان خارجی نامدار هدایت والیبال ایران را برعهده گرفت. در لیگ ملتها موفقیت نسبی کسب کرد اما در مسابقات جهانی نتوانست انتظار هواداران والیبال را برآورده کند. بهروز عطایی دیروز حدود دو ساعت میهمان «ایرانورزشی» بود. با او از هر دری حرف زدیم. چهرهاش خسته نشان میداد اما این خستگی به دلیل فشار کار نبود. خودش میگفت:«توهینها و رفتارهای ناجوانمردانه و دور از انصاف آدم را اذیت میکند اما کسی این مسوولیت را میپذیرد، باید آماده سنگینترین فشارها هم باشد.» در این مصاحبه، از هر دری حرف زدیم. گفتوگوی ما با سرمربی تیمملی والیبال ایران را بخوانید و خودتان دربارهاش قضاوت کنید.
بهروز عطایی اگر بخواهد خودش را به کسی معرفی کند، چه میگوید؟
-اگر دقیق بگویم، بهروز عطایی متولد 14/5/1349 از شهرستان آمل هستم. والیبال را از سال 63 شروع کرده و در تمام ردهها عضو تیم ملی بودهام. همچنین افتخار سرمربیگری تمامی ردههای تیم ملی را داشتهام. اما برای مردم کشورم یکی از اعضای جامعه والیبال و یک هموطن ایرانی هستم.
قبل از این گفتوگو که با هم در مورد فشار کار گپ میزدیم، گفتید که اگر به عقب برگردید، باز همین راه را ادامه میدهید. احساس نمیکنید جایی از این مسیر را باید تغییر داد یا اینکه مسیر را کامل درست طی کردید؟
قطعاً کسی که در این سطح فعالیت میکند فشارها و عذابهای زیادی را باید تحمل کند. اما چون والیبال را دوست دارم، اگر ده بار دیگر هم متولد شوم این مسیر را انتخاب میکنم اما معنایش این نیست که مسیر طی شده بدون خطا یا کم اشتباه بوده؛ قطعاً اشتباهات زیادی هم داشتم که اگر به عقب برگردم یا حتی در مسیر رو به جلو، این اشتباهات بهعنوان درس برایم تلقی میشود. اما در کل والیبال را دوست دارم و اگر باز هم متولد شوم همین مسیر را انتخاب میکنم.
یکی، دو مورد از اشتباهات گذشتهتان را برایمان بگویید؟
خیلی سخت است که بخواهم موردی صحبت کنم. الان ذهنم یاری نمیدهد که دقیق بگویم اما گاهی در شیوه بازی خودم، در انتخاب همکارانم و امثال اینها دچار اشتباه شدم که میتواند خطاهای من تلقی شود.
شما بعد از حضور چند مربی خارجی، در تیم ملی جایگزین شدید و بلافاصله نسل قبلی را تغییر و نسل تازهای را وارد تیم ملی کردید. قبل از این اقدام به این فکر نکردید که ممکن است با این کار، نتایج ضعیفی گرفته شود و پروسه حضور مربی ایرانی روی نیمکت تیم ملی برای همیشه بسوزد؟
من 3 دوره سرمربی تیم ملی جوانان ایران در مسابقات قهرمانی جهان بودم که تعداد زیادی از بازیکنان آن تیم در حال حاضر در تیم ملی بزرگسالان حضور دارند. کاری را که الان ایتالیا انجام میدهد، من هم انجام دادم. بازیکنی مثل جیانلی در سال 2015، گالاسی در سال 2017، لاویا و رومانو در 2019 و میکیلتو در سال 2021 عضو تیم جوانان ایتالیا بودند که امروز در تیم ملی بزرگسالان حضور دارند. این اتفاق در کشور ما هم افتاد و خوشحالم که من هم در این مسیر کمکی کردهام. الان هم نگران این موضوع نیستم که این تفکر درست به سرانجام نرسد، البته قطعاً به سرانجام میرسد اما ممکن است عدهای تحمل نکنند. من کار درست را انجام میدهم اما عملکرد ما در این مدتی که مسئولیت را به ما سپردند، قابل دفاع است.
ما باید الگوبرداری کنیم اما نباید خودمان را با دیگران که باید با خودمان و گذشته خودمان مقایسه کنیم.
از زمان حضورم در تیم ملی در 4 تورنمنت شرکت کردیم. در مسابقات قهرمانی آسیا در خاک ژاپن 3-1 این تیم را شکست داده و قهرمان شدیم. خیلیها معتقد بودند که تیم ژاپن، نیشیدا و سکیتا، دو ستارهاش را در اختیار نداشت اما ما هم از ترکیب المپیکیمان 7 بازیکن را در اختیار نداشتیم. سؤالم این است که اثرگذاری سعید معروف بیشتر بود یا سکیتا؟ تأثیرگذاری امیرغفور بیشتر بود یا نیشیدا و یا حتی محمد موسوی یا باقی بازیکنان....
چرا این بازیکنان (معروف، موسوی، فیاضی، امیرغفور و...) را به تیم ملی دعوت نکردید؟
ما معتقد بودیم که والیبال ما بدون آنها هم میتواند موفق باشد. باید جوری پیش برویم که با نبود این بازیکنان هم کنار بیاییم. تصور والیبال ما بدون سعید معروف برای خیلیها سخت بود. حتی کمتر مسابقهای را بدون سعید معروف با پیروزی پشت سر میگذاشتیم. اما الان در لیگ ملتها بدون سعید معروف از 13 بازی 8 بازی را میبریم.
با حضور این بازیکنان نتایج بهتری نمیگرفتیم؟
هیچ تضمینی نیست. دوره قبل با تمام این ستارگان دوازدهم دنیا شدیم. من به روند اعتقاد دارم نه افراد. در اینکه بعضی بازیکنان نخبه هستند شکی نیست ولی ما باید جوری پیش برویم که مسیر ما درست باشد. در تیم ملی ایتالیا بازیکنانی مثل خوان تورنا که اعجوبهای در دنیا است، کنار میرود اما بازیکنی مثل میکیلتو میآید و آنها باز هم قهرمان جهان میشوند. مربی زایدسف را کنار میگذارد و با بازیکنی مثل رومانو قهرمان جهان میشود چون مسیر، مسیر درستی بود. مسیر باید مبتنی بر حرکت تیم باشد نه حرکت فرد.
در سالهای اخیر مدال جهانی نداشتیم و حالا نباید جوری از والیبال توقع داشته باشیم که انگار ده مدال جهانی در کارنامه داریم و این بار ناکام شدیم. کلاً یک مدال آن هم در مسابقات جام قارهها با حضور 6 تیم داشتیم که بین 6 تیم، سوم شدیم.
ممکن بود با این تغییر، سرنوشت مربیگری خود و دیگر مربیان ایرانی عوض میشد.
ناپلئون بناپارت میگوید: «مردان بزرگ فرزندان خطر هستند. البته من مرد بزرگ نیستم اما فرزند خطر هستم و شجاعت پیاده کردن تصمیماتم را دارم.
مسیر ما مشخص بود و فقط جای چند بازیکن در ترکیب عوض شد. من و همکارانم با نهایت توان در حال تلاش هستیم و سعی میکنیم تیم را به سر منزل مقصود برسانیم.
سرمنزل مقصود کجاست؟
ما اهدافی را تعریف کردهایم. ما باید تیم اول آسیا باشیم. من تیم دوازدهم جهان و دوم آسیا را تحویل گرفتم. الان تیم ما تیم دهم جهان و دوم آسیا است. حالا هدف این است که ما تیم اول آسیا بوده و در المپیک حضور پیدا کنیم.
به نظرتان با توجه به استعدادهای ایران، قله والیبال ما کجاست؟
ما استعدادهای زیادی داریم اما زمان زیادی لازم است تا تغییر بزرگ رخ دهد. والیبال ایران بسیاری از ساختارها و زیربناها را ندارد. نمیتوانیم والیبال ایران را با تیمهایی مثل امریکا، لهستان و ایتالیا، برزیل و حتی ژاپن مقایسه کنیم.
از چه نظر؟
از تمامی جهات. امکانات، فرهنگ، کار پایه، ارتباط کار پایه با آموزش و پرورش، ارتباط کار پایه با دانشگاه. بازیکنان ایران در تیم ملی ساخته میشوند در صورتی که در هیچ جای دنیا اینگونه نیست. باشگاههای ما بازیکن نمیسازند. بلکه فقط از بازیکنان ملی استفاده میکنند. درست است که در امریکا لیگ باشگاهی وجود ندارد اما تیمهای دانشگاهی دارند که بیشتر از چند صد مسابقه اتفاق میافتد که خودش موجب بازیکنسازی میشود.
ما در نوجوانان با میانگین قدی هفت تا ده سانت بالاتر به ژاپن باختیم. البته این یک اتفاق بود. اگر بخواهیم تک تک بازیکنان نوجوان ژاپن را با تکتک بازیکنان نوجوان خود مقایسه کنیم، متوجه میشویم به زعم اینکه بازیکنان ما فیزیک بهتری دارند اما بازیکنان ژاپنی مهارتهای بهتری نسبت به ما داشتند. اینها تفاوتهای ما با والیبال مدرن دنیا است.
در مورد فیزیک توضیح بیشتری میدهید. ما تیمهایی مثل لهستان و روسیه و... را میبینیم که به لحاظ قد و قواره از ما بالاتر هستند، وقتی اینقدر بالادست بازیکنان ما اسپک و سرویس میزنند چطور میشود مهارشان کرد؟
از لحاظ فیزیکی جزو تیمهای میانه والیبال دنیا هستیم. مدل تیم آرژانتین، مدلی از تیم ایتالیا هستیم. اما با روسیه، لهستان و صربستان تفاوتهای فیزیکی عمدهای داریم.
ما جزو تیمهای خوب هستیم ضعیف و کوتاه نیستیم، فوقالعاده قدرتمند هم نیستیم، اما قرار باشد تیم فیزیکی روسیه را نمره 100 بدهم، ایران را 80 میدهم.
با این فیزیک ما میتوانیم در یک رویداد مهم روی سکو برویم؟
امروز نه، اما در آینده ممکن است. امروز ما همه جوره از فرانسه، امریکا، ایتالیا، برزیل و لهستان عقب هستیم. تیم ایتالیا بعد از دهه 90 یک پروسه 10 ساله را طی کرد تا بتواند امروز قهرمان جهان شود. البته بعد از 24 سال قهرمان جهان شد. آنها در رده پایه کار اصولی کردند، که امروز ایتالیا در همه ردههای نوجوانان، جوانان پسر و دختر، بزرگسالان زنان و مردان قهرمان شد. این کار متعلق به یک مربی نیست. این طور نیست که بگوییم ولاسکو یا د جورجی. به آنها ربطی ندارد، بلکه به ساختار ربط دارد. مگر مربی تیم زنان ولاسکو بود؟ یا مربی تیم نوجوانان و جوانان پسر دجورجی بود؟…
از وقتی من آمدم با وقتی که مربی خارجی بود نوع ادبیات عوض شده است. ما با کادر رفتیم قهرمانی جهان، 3 مربی و دو کادر پزشکی. بهدلیل اینکه جزیده درگیر بازیهای کشورهای اسلامی بود نشد همراه ما بیاید. ما نیمکت را خالی نکردیم. بعضیها میگفتند وقتی دنیای لپ تاپ و تبلت هست چرا از آن استفاده نکردیم. این قضیه به خودی خود اشکال نداشت. حتی ما باید دو آنالیزور میبردیم و امین علی اکبری هم میآمد. سؤال من از آقایان این است که چرا ما در دو المپیک یک مربی ایرانی را بردیم و مترجم. نه مترجمی که مربی والیبال هم باشد. مترجم از بیرون روی نیمکت نشسته بود در حالی که میتوانست یک مربی باشد و مترجم پشت نیمکت باشد.
چرا حرفها تغییر کرده؟
نمیدانم؟ شاید ایرانی ستیزی باشد. این موضوعاتی بود که اتفاق افتاد و واکنش خوبی به ما نشان نداد و فضای تیم را آرام نگه نداشت.
روی نتیجه تیم هم تأثیر گذاشت؟
نه. عملکرد ما خوب بود به جز قهرمانی جهان که فضای خاصی داشت. من میگویم شاید از یک چیزی خوشم نیاید اما قرار نیست بد باشد. شیوه برگزاری مسابقات قهرمانی جهان، شیوه جدیدی بود که بعضی تیمها را متضرر کرد. شیوه خوبی برای همه تیمها نبود. ما گلایه نکردیم و فقط گفتیم شیوه خوبی نبود. حرفها را تفسیر میکنند. امریکا دو بار با لهستان بازی کرد، این روش غلط است. امریکا یک بار در دور مقدماتی به لهستان باخت و یک بار در یک چهارم نهایی. اسلوونی آخرین بازیاش در دور مقداتی با آلمان بازی کرد و اولین بازی پلیآف هم با آلمان بازی کرد. این کار غلط است چهfivb باشد و چه سازمان لیگ ما. در مسابقات دوره قبلی 4 گروه 6 تیمی بودند از هر گروه 4 تیم صعود کردند، 4 تا را در 4 گروه میچیدند و یک سرگروه بالا میرفت و دو تا هم از بهترینها، ببینید چقدر فرصت به تیمها داده میشد؟ یعنی در گروه با دو برد صعود میکردی و مرحله بعد هم میبردی. بعد این مسأله را به ما نقد میکنند. به هر حال فکر میکنم قهرمانی جهان تجربه خیلی خوبی بود.
خودت را به لحاظ مربیگری شبیه کدام مربی میدانی؟
من خودم را شبیه هیچ مربی نمیدانم و شیوه کار خودم را دارم. یک مربی باید رابطه خیلی خوبی با مجموعهاش داشته باشد. مجموعه تنها به بازیکن و فدراسیون ختم نمیشود. باید با کادرم، بازیکنان، فدراسیون و رسانهها ارتباط خوبی داشته باشم. در واقع سرمربی باید یک مدیر خوب باشد. امیدوارم کار به جایی برسد که نتیجهها باعث شادی مردم شود در این شرایط که حال دلشان خوب شود.
بازیکنانی که کنار گذاشتید کمک کردند یا نه حاشیهساز شدند؟
نه هیچ اتفاق خاصی نبود. آنها هم والیبال تیم ملی بودند و قلبشان برای تیم ملی میتپد و هر وقت نیاز به آنها داشته باشیم دعوت میشوند. البته به شرطی که خودشان تمایل داشته باشند.
حتی سعید معروف؟
هر بازیکنی، فرقی نمیکند. ما برای نسل طلایی خیلی احترام قائل هستیم و از تفکراتشان استفاده میکنیم.
بعد از مسابقات جهانی از شما انتقاد شد... مثلاً میگفتند که رقبا تیم اصلیشان را به مسابقات نیاوردند...
بله...همه میگفتند رقبا تیم دومشان را به جامجهانی آوردند ولی کسی نمیگوید ایران با چه تیمی به مسابقات جهانی رفت؟ تیم ما هم تیم اول نبود. ایران همین حالا یک تیم بیرون دارد که تیم اصلی ما را میبرد. (اشاره به تیمی با معروف، موسوی، امیر غفور و ...) اما دو سال بعد امکان ندارد که تیم پرستاره بتواند تیم فعلی را ببرد. من از حالا برای آن روز برنامهریزی میکنم.
دو سال بعد یعنی المپیک پاریس؟
بله
تا آن موقع خودتان میمانید و برکنار نمیشوید؟
نبود من مهم نیست...
نتایج رابطه مستقیمی با سرنوشت مربی دارد... بعد از سالها تیمملی به یک مربی ایرانی رسیده و اگر شما نتیجه نگیرید و ریسک کنید، تا سالها ذهنیت منفی در مورد مربی ایرانی شکل میگیرد؛ مشابه فوتبال...
اگر آدم از جایی میرود، باید اثرات و رد پایش برای همیشه باقی بماند. آقای یزدانی از والیبال رفت. او چه کار کرده بود و چه نتایجی گرفته بود؟ ریشههای کارش خوب بود. بعد از او، داورزنی به والیبال آمد و در سطح بالاتر، کلانتر و مدرن انجام داد. روند را مدرنتر جلو برد. آقای یزدانیخرم اساس والیبال را شکل داد و در ادامه داورزنی همان کار را بهتر جلو برد و ما به نتایج بزرگی رسیدیم. من یک سؤال دارم؛ نتایج کواچ بهتر بود یا کولاکوویچ؟
کواچ...
ولی همه مردم نتایج خوب را نه به نام کواچ میدانند نه به اسم کولاکوویچ همه میگویند ولاسکو. چون ولاسکو پایه کار را گذاشت. اگر قرار باشد من پایه خوبی بگذارم و روز کسب نتیجه نباشم، خوشحالم که این اتفاق رخ میدهد.
اگر شما برکنار شوید و یک نفر دیگر با جوانهای شما که باتجربه شدهاند، نتیجه را درو کند، دلتان نمیسوزد که ایکاش ریسک نمیکردم؟
آن موضوع به مدیریت برمیگردد که با مدل من کنار بیاید یا نه.
اگر شما بذر را بکارید و زحمت بکشید اما زمان برداشت یک مربی دیگر از راه برسد، هضم موضوع برای هر آدمی سخت است..
این بخش به من ربطی ندارد. من درباره مسائلی صحبت میکنم که در کنترل خودم هستند. من روی تیم خودم کنترل دارم و میتوانم بگویم فلانی در کادر من باشد و فلانی نباشد یا فلان بازیکن باشد و دیگری را نمیخواهم. ولی برای ماندن خودم یک راه دارم که هر وقت دلم خواست بروم. اما اگر خواستم بمانم و به من گفتند برو، از اختیار من خارج است.
بحث ما این است که شما در تیمملی جوانگرایی کردی یا تغییر نسل دادی؟
من جوانگرایی نکردم بلکه تغییرات به وجود آوردم. تیمی با بازیکنان جوانتر ساختم. در مسابقات امسال از 30 بازیکن در مدت دوماه و نیم استفاده کردیم که در والیبال ما سابقه نداشته. 18 تا 20 بازیکن در لیگ ملتها بازی کردند. من در جلسه هیأت رئیسه (دیروز) هم درباره تیم ملی در لیگ ملتها و قهرمانی جهان، گفتم که برد و باخت در ذات ورزش است. ما نباید درباره عملکرد حرف بزنیم که این چه شد. بهدلیل تأثیر عوامل متعدد، باید پرسید اینها چه شدند؟ باید خودمان را با بقیه مقایسه کنیم. دنیا متوقف نشده که فقط ما رشد کنیم. نگاهی به نتایج تیمها در قهرمانی جهان بیندازید، همه تیمهای حاضر در لیگ ملتها عالی بودند ولی در قهرمانی جهان خراب کردند. فرانسه و امریکا حذف شدند. ایران تیم هفتم لیگ ملتها نتیجه قبل را تکرار نکرد. البته در جلسه هیأت رئیسه هم گفتم من با تیم ملی در چهار تورنمنت قهرمانی آسیا، لیگ ملتها، جام واگنر و قهرمانی جهان شرکت کردم. همه را با هم مقایسه میکنم؛ قهرمانی آسیا فقط یک ست به چین دادیم و با شکست ژاپن در خاکش قهرمان شدیم. تیم والیبال ایران با همه ستارههایش - که برای همه آن ستارهها احترام قائلم - در تهران با باخت مقابل استرالیا قهرمان شد. پس عملکرد ما بهتر بود. در لیگ ملتهای 2021 و 2022 با مربیان خارجی و نسل طلایی والیبال دوازدهم شدیم اما امسال با بازیکنان تازه وارد و کمتجربه هفتم شدیم. در جام واگنر سه دوره شرکت کردیم که تنها این دوره برنز گرفتیم و دو دوره قبل چهارم بودیم. در قهرمانی جهان من از نتیجه تیم راضی نیستم. البته که من از نتیجه هیچکدام از مسابقات راضی نیستم. چرا که توقعام از تیمم زیاد است و آدم ایدهآلگرایی هستم. من در لیگ ملتها انتظار پنجمی از تیمم را داشتم نه هفتمی. دوست داشتم این اتفاق بیفتد همه تلاش ما برای چهارمی بود که پنجم شویم، اما هفتم شدیم و نتیجه قابل قبولتری بود. در قهرمانی جهان هم همان سیزدهمی دوره قبل رقم خورد. ما نه تنها از اهداف عقب نبودیم که جلوتر هم بودیم. ما برنامهای را تعریف کردیم که داورزنی همراه ما بود و همه جوره حمایت کرد و ممنونم. برای تیم قبلی هم لحاظ شد، همیشه همین بوده. والیبال ما همه کمبودهایش مربوط به فرایند ساختارسازی است، به کمبودهای ورزش ما برمیگردد. امکاناتی که والیبال دارد، به جز فوتبال هیچ رشته دیگری ندارد. بسکتبال و هندبال امکانات ما را ندارند. فوتبال که اصلاً فرق میکند. والیبال جزو بهترینها در ایران است و به بهترین شکل خدمات میدهد و از حداکثر ظرفیت استفاده میشود و همه تلاش برای استفاده بهتر است. ما فضای خیلی خوبی داریم.
به نظر خسته میآیید... لحن حرفهایتان میگوید که بهشدت تحت فشارید...؟
از کار خسته نیستم. از سال 63 درگیر والیبالم؛ همه ردههای ملی هم بازی و هم سرمربی تیم ملی بودهام. این فشار را میفهمم. خستگیاش را حس میکنم، اما شاید 10 بار دیگر هم متولد شوم همین شغل و مسیر را انتخاب کنم. ولی ناسپاسیهایی هست که آنها مرا اذیت میکند. صدای بازیکنان ما بعد از لیگ ملتها درآمد که چرا تیمی که صعود کرد این همه تحت فشار و انتقاد بود. آه همه بچهها درآمد. شاید من موفق نباشم ولی توهین را نمیپذیرم. کسی حق توهین به خانواده من و بازیکنان را ندارد.
در این مدت مگر به خانواده شماها توهین و فحاشی شده؟
بله... بعضیها در فضای مجازی جریانات را به سمت و سویی میبرند که به خانوادههای ما توهین شود. ما حتماً از راه قانونی پیگیری میکنیم. یکسری افراد ناآگاه رفتارهای زشتی در قبال فرزندان وطن میکنند که برای من قابل درک نیست. وقتی پرچم کشورم روی سینهام است، هیچ چیز مرا اذیت نمیکند. من بهشدت ناسیونالیست هستم و به کشور و مردمم عرق دارم. باوجود همه کاستیها اعتقاد زیادی به کشورم دارم. من ایرانیام و ایرانی خواهم بود. وقتی پرچم روی سینهام قرار دارد، میشود هر برخوردی با من کرد، ولی این روا نیست که در فضای مجازی هر رفتاری مرتکب شوند. میتوانند بگویند عطایی مربی نیست یا میلاد عبادیپور بازیکن خوبی نیست. نظر آنهاست و عیبی هم ندارد. ولی در همین حد. نمیتوانند و حق ندارند به خانواده ما توهین کنند. من وقتی گذشته را مرور میکنم، میبینم زمانی که «علی دایی» مربی تیم ملی بود چقدر عصبی بود. به خانوادهاش میتاختند. این خیلی بد است. الان دایی را بهتر درک میکنم.
سوپراستارهای ورزش مثلاً علی کریمی، خداداد عزیزی و... بهدلیل تحمل فشارها و توهینها بعد از خداحافظی اغلب تندخو میشوند... حتی ورزشکاران خارجی هم عصبی هستند...
این رفتارها به خاطر توهینها نیست، بلکه یک نوع انزوا است که دچارش میشوند. علی دایی بهشدت در بورس بود و سلطان بود، علی کریمی همین طور. یک شعاری هست که ورزشکار دو بار میمیرد، یک بار به مرگ طبیعی و یک بار هم وقتی ورزش را کنار میگذارد. ستاره وقتی از روی بورس میافتد، خیلی کمتر مورد توجه قرار میگیرد. یعنی صددرصد توجه به 20 درصد میرسد. این اثر روانی نامطلوب روی او میگذارد. این موضوع با اهمیتی است اما ورزش فرایند متفاوتی از فرایندهای مختلف جامعه است. یک ویژگی دارد که هیچ بخشی از جامعه نمیبیند.
ورزشی که پول به آن وارد میشود، اقتصادی میشود و درآمدش با برد و باخت تعیین میشود طبیعتاً فشارش هم خیلی زیاد میشود.
بله. هر چقدر پول به معنای درست در ورزش تزریق میشود، ناخودآگاه فساد هم وارد میشود. پول در فوتبال بدرستی وارد شد. در واقع فوتبال پول تولید میکند و ذینفع هم زیاد میشود. بازیکن و مدیر پول خوبی میگیرد، پول خوب اسپانسر میآورد، تبلیغات خیلی خوب به همراه میآورد و البته در این مجموعه فساد هم وارد میشود. هر جا پول وارد میشود فساد هم شکل میگیرد سایتهای شرطبندی در همه دنیا وجود دارد.
به نظر شما این وسط رسانه ها چقدر در ایجاد فشار و تنش نقش دارند؟
من کلیت رسانههای ایران را میپسندم. ما رسانههای خوبی داریم. حواشی ورزش خاصیت و ماهیت ورزش است. با آنها مشکلی ندارم. ورزش ما به سمت فضای مجازی رفته که بیتأثیر رفته است. یعنی روی روند یک فدراسیون یا باشگاه رسانهای با
100 هزار دنبال کننده اثر میگذارد. فلان خبرگزاری یا روزنامه ایران با یک میلیون دنبالکننده، باید اثرگذار باشند. برای من مهم نیست. من میدانم با چه کسی صحبت میکنم. من هیچ کانال و صفحهای را دنبال نمیکنم ولی بعضی دوستان یکسری مسائل را برایم میفرستند اما به آنها اعتراض میکنم و آنها ذهن مرا مشوش میکند و خوشایند نیست. یک نفر 25 ساله با قد 165 مطلب هشدار دهنده برای والیبال مینویسد. ما دو مدل خبرنگار داریم، یکی که متخصص نیست تحلیل فنی درستی ندارد، نهایت مصاحبه میگیرد و خبر مینویسد. بخش دوم کارشناسانی که میفهمند و تحلیل فنی دارند. اما حالا در فضای مجازی همه کارشناس شدهاند. در این مملکت دکتر و کارشناس ورزشی زیاد است. همه به خودشان اجازه میدهند درباره ورزش صحبت کنند. خیلی راحت. من میتوانم بگویم از بازی ایران خوشم نیامد. این حق طبیعی بیننده است، ولی وقتی به قلم بیاورم این حق از من سلب میشود. فضای مجازی معرفی خودت است. خودت خبرنگار خودت هستی. وقتی من اینستاگرام باز میکنم یعنی خودم را معرفی میکنم اما ببینید مردم با آن چه کار میکنند؟ وقتی ما هنوز این چهارچوبها را نشناختیم، دچار چالش بزرگ میشویم. در زمان بحرانهای اجتماعی تبعات بیشتر میشود. وقتی در ورزشگاه میروی میتوانی هر چیزی را بگویی در حالی که در خیابان داد بزنی پلیس تو را میبرد. ما فرهنگ استادیوم، فرهنگ رسانهای و... نداریم. چقدر مرا متهم میکنند به اینکه فلان بازیکن فلان استان را نگرفتی و فلان بازیکن استان دیگر را گرفتی. باورتان میشود بر سر این ناآگاهیها. من که برایم مهم نیست اما میگویند چرا امین اسماعیلنژاد و صابر کاظمی را با هم در زمین نمیگذاری؟ مثل اینکه دو تا دروازهبان را در زمین فوتبال بگذاری. وقتی این قدر بیاطلاعی من چه کار کنم؟ ما با این موضوعات روبهرو هستیم. بعد هم ورزشکاران ما هم جور دیگری است. من ورزشکار اینستاگرامی نمیخواهم. ورزشکار ورزشکار است.
شما از مصاحبه صابر کاظمی ناراحت شدید؟
نه. اصلاً. صابر بد حرفی نزد. او گفت من رقیبی برای خودم نمیبینم این حرفش از اعتماد به نفس زیادش بود، ولی برای خودش گفت.
من حس کردم اگر فوتبالیستی این حرف را میزد، مربی حذفش میکرد.
من مسئولیت یک کار ملی را دارم، وظیفهام نیست که با کسی لج کنم، اجازه تسویه حساب شخصی با کسی را ندارم. منافع کشورم مهم است. حتی مرتضی شریفی در مصاحبهای گفته بود اگر من در تیم ملی بودم، تیم روی سکو میرفت، به خودم گفت من این حرف را نزدم. درست است که واکنشی نشان ندادم اما با خودش مستقیم صحبت کردم. خودش قبل از اینکه من بگویم، گفت حرف من نبود. اما صابر حرف شخصی زد، نه گفت چرا مرا خط زدند، نه گفت چرا فیکس نیستم. در جواب چرا افت کردی، گفت من کسی را رقیب خودم نمیبینم. خیلیهای دیگر میگویند یا با عمل این حرف را میزنند؛ که ما حرف کسی را گوش نمیدهیم، کسی نباید به ما توصیه کند، بحث مهمی نیست. افراط و تفریط ما زیاد است. صابر در قهرمانی آسیا سوپراستار بود و امین ذخیرهاش. عملکردی فوقالعاده داشت و ارزشمندترین بازیکن هم شد، بالاخره در لیگ و تیم قطری رفت دچار نوسانات شد و کیفیت کارش را تحت تأثیر قرار داد، با این حال ما لیگ ملتها را با صابر شروع کردیم، امین کم کم به بازیکن استاندرد جهانی تبدیل شد و بهترین بازیکن لیگ ملتها شد و همه جا صحبت از او بود. دو فرایند مشابه هم برای دو بازیکن پیش آمد اما صابر نتوانست هضم کند یک نفر با این ویژگیها او را کنار زده. ورزشکار باید خودش را با هر شرایطی هماهنگ کند البته ما در کشورمان عادت کردهایم به اینکه یک عده همیشه بودهاند، هیچ وقت سعی نکردیم یک فرصتی هم به بقیه بدهیم. شما جیانلی 19 ساله را ببینید در المپیک 2016 ریو پاسور تیم ملی ایتالیا شد، آیا ما در 10 سال اخیر فرصتی به یک پاسور 19 ساله دادیم؟ بازیکنانی بودند که این شانس را داشتند.
من از وادی پرسیدم تو این مدت کجا بودی که 30 سالگی آمدی تیم ملی؟
جایی نبود. ما پاسور خوب دیگری هم داشتیم ولی چه ایرادی داشت که پاسور اصلی ما مدتی استراحت میکرد؟ یک هفته از لیگ ملتها بازی نمیکرد و فرصت به بقیه داده میشد.
به نظر شما اختلاف سطح زیاد نبود؟
مگر سعید معروف از اول با بقیه این قدر اختلاف سطح داشت؟ سعید معروف آن اوایل در آسیا بهترین پاسور نمیشد یا بعداً بهترین پاسور شد؟ رشد طی زمان به وجود میآید نه یک روزه سعید کمکم در پروسه زمانی به بازیکن ممتازی تبدیل شد. روز اول که به تیم ملی آمد خیلیها نقد داشتند که جای امیرحسینی در تیم ملی است. همان زمان خیلیها میگفتند امیر حسینی نباید خط بخورد و سعید باید ذخیره او باشد. اما مربی آن زمان یعنی گاییچ و معدنی و بقیه این فرصت را لحاظ کردند که رشد حاصل شد. همین حالا خیلیها میگفتند چرا از امیر غفور استفاده نکردی؟ کدام کارشناسی بعداز لیگ ملتها جرأت داشت بگوید امین اسماعیلنژاد باید ذخیره باشد؟ انتقاد قبل از مسابقه فایدهای ندارد. راهنمایی را باید قبل از مسابقه انجام داد. هیچ کارشناسی نمیگفت کاستی در پشت خط زن دارید. معما چون حل شود آسان شود. من اعتقاد دارم از همه سرمایهها باید استفاده کرد، به شرطی که خودشان بخواهند..
سوال پایانی؛ این نسل بهتر است یا نسل طلایی قبل؟
این تیم از نسل طلایی قبل بهتر میشود.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.